10 دلیل اصلی شکست استارتاپ‌ها پس از اولین تجربه رشد

۰۰/۱۰/۲۵

آیا برای اولین بار یک جهش بزرگ در کسب و کار خود تجربه می‌کنید؟ در این صورت به احتمال زیاد مرتکب اشتباه خواهید شد. اگر چه برخی از این اشتباهات بخشی از روند طبیعی رشد کسب و کار شما هستند. اما به هر قیمتی که شده باید از بعضی از آن‌ها اجتناب کنید. و این […]

آیا برای اولین بار یک جهش بزرگ در کسب و کار خود تجربه می‌کنید؟

در این صورت به احتمال زیاد مرتکب اشتباه خواهید شد. اگر چه برخی از این اشتباهات بخشی از روند طبیعی رشد کسب و کار شما هستند. اما به هر قیمتی که شده باید از بعضی از آن‌ها اجتناب کنید. و این فرصت برای شما وجود دارد که از نتیجه کار کسانی که ریسک کردند درس بگیرید!

تبدیل شدن از یک استارتاپ یا شرکت متوسط به یک شرکت بزرگ تجربه چالش برانگیزی است. حتی باتجربه‌ترین مدیران عامل و مدیران اجرایی نیز معتقدند که با شروع رشد شرکت، چالش‌های اجتناب ناپذیری سر راه شما قرار می‌گیرند. با این حال هر چه سریع‌تر به این موانع غلبه کنید، احتمال شکست کسب و کار شما کمتر است.

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات شما برای رشد شرکت، مربوط به اطلاعاتی می‌شود که ندارید! اما خوشبختانه افراد مختلفی قبلا این اشتباهات را مرتکب شده‌اند. دانستن این اشتباهات باعث می‌شود تا از وقوع آن‌ها پیشگیری کنید.

در طول دهه گذشته، شخصا به هزاران استارتاپ و شرکت میان رده کمک کرده‌ام تا بتوانند رشد کسب و کار خود را تجربه کنند. تاکنون بیش از 70,000 شرکت با اصول پیچیده ابزارها و تاکتیک‌های من یعنی روش Scaling Up (افزایش مقیاس)، که به طور مفصل در کتاب پرفروش Scaling Up: How a Few Companies Make It…and Why the Rest Don’t توضیح داده شده است، توانسته‌اند این مرحله از رشد را با موفقیت پشت سر بگذارند.

یکی از مهمترین دلایلی که مدیران عامل و مدیران شرکت‌هایی که به سرعت در حال رشد هستند، با مشکل مواجه شده و شکست می‌خورند، این است که آن‌ها چندین کار را همزمان انجام می‌دهند. داشتن تمرکز، منضبط بودن و جمع آوری داده‌های مورد نیاز برای اینکه بدانید چه کاری موثر است و چه چیزی خوب نیست، بسیار اهمیت دارد.

در ادامه به بررسی 10 مورد از رایج‌ترین و خطرناک‌ترین اشتباهات مدیران عامل و مدیران اجرایی شرکت‌های در حال رشد که باید از آن‌ها اجتناب کنید می‌پردازیم:

1. رشد بسیار سریع

یکی از رایج‌ترین اشتباهاتی که استارتاپ‌ها مرتکب آن می‌شوند این است که می‌خواهند سریع‌تر از چیزی که باید رشد کنند! در واقع بعد از به دست آوردن یک یا دو مشتری، تصور می‌کنند که جایگاه خود را در بازار اثبات کرده‌اند.

هرچند که این هیجان قابل درک است، اما شما قبل از رشد باید مدل کسب و کار خود را در نظر بگیرید. زیرا حتی زمانی که بیش از یک یا دو مشتری به شما اعتماد کرده‌اند، به عنوان یک استارتاپ هنوز باید برای جلب توجه بازار تلاش کنید.

Geoffrey Moore کتاب جالبی به نام Crossing the Chasm (عبور از شکاف) درباره این موضوع نوشته است. این کتاب، چالش تبدیل شدن از یک شرکت با مشتریان کم به یک برند با خریداران زیاد را تشریح می‌کند. شما باید متوجه این موضوع باشید که در ابتدای تاسیس شرکت، مشتریان شما افرادی هستند که تمایل دارند چیزهای جدید را امتحان کنند. اما پس از فروش موفقیت آمیز به آن‌ها، باید سراغ توده مردم بروید.

بنابراین پر کردن شکاف بین این دو گروه از افراد می‌تواند مشکل باشد. زیرا توده خریداران ممکن است سلایق بسیار متفاوتی داشته باشند. این نقطه در واقع همان جایی است که اکثر شرکت‌ها در آن گیر می‌کنند یا حتی از بین می‌روند. به همین دلیل ابتدا باید مطمئن شوید که تناسب محصول خود را با بازار کاملا تست کرده‌اید و دقیقا می‌دانید که مشتری ایده‌آل شما کیست.

همچنین بدون آمادگی مناسب و تمرکز استراتژیک، رشد سریع لزوما به معنای سودآوری بیشتر نیست. شما باید برای رشد آماده باشید.

Abhi Lokesh، مدیرعامل و یکی از بنیان گذاران Fracture، می‌گوید که آن‌ها این موضوع را به سختی یاد گرفتند: “دیدن هجوم افراد جهت خرید از شما احساس خوبی دارد، اما ابتدا باید مطمئن شوید که درک درستی از سودآوری هر یک از آن سفارش‌ها و تلاش‌هایی که منجر به آن سفارش‌ها شده است دارید. چقدر برای آن‌ها هزینه کردید؟ آیا آن‌ها واقعا سودآور هستند؟

توصیه Lokesh این بود که گول اعداد و ارقام را نخورید: “رشد سریع، هزینه‌های سربار اضافی را نیز به همراه دارد، کارمندان بیشتر، زیرساخت‌های بیشتر و هزینه بیشتر. آیا واقعا برای مدیریت این موضوعات آمادگی دارید؟ ما آمادگی لازم را نداشتیم و به همین دلیل این موضوع برای ما گران تمام شد”.

در هر مرحله رشد، عمیقا بررسی کنید تا مطمئن شوید که رشد پایداری را می‌توانید تجربه کنید. در غیر این صورت، شما رشد نمی‌کنید، بلکه تنها بزرگ‌تر و کم‌بازده‌تر می‌شوید!

2. عدم تمرکز و توازن

وقتی شرکت شما در حال جلب توجه بیشتر است، گرفتن تصمیمات لازم پیچیده‌تر می‌شود. این فشار می‌تواند باعث شود تا تصمیمات ضعیفی بگیرید که می‌تواند پتانسیل موفقیت شما را کاهش دهد یا حتی موجب پسرفت شرکت شود! در واقع اغلب شرکت‌ها به دلیل وجود فرصت‌های متعدد از بین می‌روند تا به دلیل کمبود فرصت!

برای جلوگیری از فشار بیش از حد، استرس (بیش از حد) و انجام اقدامات نامنظم در جهات مختلف، باید بدانید که دقیقا بر روی چه چیزی متمرکز هستید. این بدان معنی است که شما باید انتخاب کنید که می‌خواهید چکار کنید و همچنین (همانقدر اهمیت دارد) انتخاب کنید که می‌خواهید چکار نکنید!

پس از رسیدن به جایگاه مناسب در بازار و شروع رشد، از تلاش غیرمنطقی برای افزودن ویژگی‌های جدید یا محصولات مرتبط دست بردارید. در واقع مهم است که قبل از ساختن چیزهای جدید، بتوانید یک کار را بهتر از هر کس دیگری انجام دهید.

یک ابزار عالی که می‌تواند به شفافیت بیشتر موضوع تمرکز شما در هر مقطع زمانی در سازمانتان کمک کند، استفاده از One-Page Strategic Plan یا OPSP است. این یک طرح بسیار کارآمد است که به راحتی با تیم شما سازگار می‌شود. در واقع این سند یک صفحه‌ای می‌تواند عملکرد تیم شما را همسو ‌کند.

شما باید اهداف و معیارهای مناسبی را تعیین کنید و این موارد باید برای همه اعضای تیم شما واضح و شفاف باشند. زیرا بدون همسویی، تمرکز و تعهد، رشد سریع شرکت شما پایدار نخواهد بود.

همه افراد مرتکب اشتباه می‌شوند اما نکته کلیدی این است که از اشتباهات خود آگاه باشید. این تنها راهی است که می‌توانید بفهمید چه چیزی موثر است و چه چیزی نیست! به این ترتیب است که تصمیمات هوشمندانه و آگاهانه در کسب و کار شما از تصمیمات دیگر متمایز می‌شوند. در واقع آنچه را که پیگیری و اندازه گیری نمی‌کنید، نمی‌توانید بهبود بخشید. 

daily huddle نیز یک ابزار موثر است که به شما و اعضای تیم‌تان کمک می‌کند تا بدون از دست همسویی و تمرکز خود، انعطاف پذیری بیشتری داشته باشید. این ابزار یک جلسه 5 الی 15 دقیقه‌ای جهت بحث در مورد مسائل فنی و ارائه بروزرسانی‌هاست. این ابزار بخشی از مجموعه جلساتی است که بسیاری از موفق‌ترین کارآفرینان در جهان آن را در سازمان خود اجرا کرده‌اند تا بتوانند سریع رشد کنند.

3. استخدام پیش از موعد

یکی دیگر از اشتباهات رایج استارتاپ‌ها که در اولین دوره رشد قابل توجه خود مرتکب می‌شوند، استخدام سریع افراد است. Jeremy Ong، مالک HUSTLR و مجموعه‌ای از بلاگ‌ها و فروشگاه‌های آنلاین، این موضوع را به سختی یاد گرفته است: “یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی که هنگام رشد سریع شرکتم مرتکب شدم، این بود که افراد را زودتر از موعد استخدام کردم، زیرا برای پاسخگویی به تقاضای موجود، تنها به دنبال افزایش بیش از حد نیروی انسانی بودم”.

“در نتیجه، کارمندانی را استخدام کردم که با فرهنگ سازمانی شرکت سازگاری نداشتند و طوری که حتی تصور هم نمی‌کردم، به روحیه شرکت آسیب وارد شد. در واقع کارکنان شروع به اشتراک گذاشتن عادات بد با یکدیگر کردند و بهره‌وری هر کارمند به دلیل وجود حواس‌پرتی و عملکرد ضعیف سایر کارمندان به شدت کاهش یافت. در نهایت ما با تعداد افراد بیشتر، بهره‌وری کمتری را تجربه می‌کردیم!”.

Jeremy امیدوار بود که با گذشت زمان اوضاع بهتر خواهد شد، اما در نهایت مجبور شد پس از تحمل عملکردهای ضعیف که بیش از 1.5 سال به طول انجامید، کارکنان ضعیف را کنار بگذارد. همچنین شرکت برای بازگرداندن بهترین کارکنان به مسیر درست، مجبور شد تا فرهنگ سازمانی خود را بازپروری کند.

“من اکنون معتقدم که به جای استخدام کارمندان جدید تنها به این دلیل که به نیروی انسانی بیشتری نیاز داریم، با بهترین کارمندان خود بهتر رفتار کنیم تا با تلاش مضاعف آن‌ها مشکل نیروی انسانی حل شود“.

Matthew Ross، مالیک و مدیر اجرایی The Slumber Yard، به دلیل استخدام سریع افراد بدون انجام مصاحبه و فیلترینگ مناسب، تجربه مشابهی دارد: “بعد از گذشت تنها چند هفته مشخص شد که افراد نامناسبی را استخدام کرده‌ایم. چه این افراد مهارت‌های لازم برای رسیدن به موفقیت در این موقعیت را نداشته باشند و چه از نظر شخصیتی با فرهنگ شرکت سازگار نباشند، استخدام‌های این چنینی در واقع مانع رشد شرکت می‌شوند”.

او توصیه می‌کند: “وقت بگذارید و برای آموزش هر کارمند جدید هزینه کنید. اگر مدام بخواهید عجله کنید، ممکن است متوجه شوید که از مسیر خود خارج شده‌اید”.

همچنین به یاد داشته باشید که باید کارآمد بمانید. افراد زیادی (مدیران میانی یا متخصصین) را استخدام نکنید، زیرا این کار باعث از بین رفتن توانمندی‌های اصلی شما شده و شما را مستعد تلاش در جهت جنبه‌های غیرضروری دیگر می‌کند. یک تیم کوچک، با انگیره و پربازده بهتر از یک تیم کسل با روحیه ضعیف است.

اما استخدام کارکنان جدید را خیلی به تعویق نیندازید. زیرا عدم پرداختن به کار اصلی شرکت، موجب شکست بسیاری از کسب و کارها شده است. تنها باید مطمئن شوید که افراد کارآمدی را استخدام می‌کنید که به چشم انداز شما ایمان دارند. و فراموش نکنید که به ویژه در هنگام رشد سریع، برون سپاری می‌تواند یک راهکار عالی برای انجام کارهای غیر اصلی باشد.

4. اشتباه گرفتن رهبری با مدیریت

هنگامی که شرکت شما هنوز در مراحل اولیه راه‌اندازی است، ممکن است بتوانید تمام نقش‌های مهم آن را خودتان بر عهده بگیرید، اما اگر فکر می‌کنید می‌توانید به همین منوال ادامه دهید، سخت در اشتباهید.

برای ماندن در مسیر دستیابی به BHAG (هدف بزرگ، جسورانه و چالش برانگیز) رهبری کنید تا مدیریت! Shyam Krishna Iyer، موسس خیریه SKI، عواقب مدیریت بیش از حد به عنوان یک رهبر کسب و کار را تجربه کرده است. او می‌گوید: “در حالی که ممکن است یک کارآفرین به موفقیت زودهنگام برسد، اما کارآفرینان موفق در تمام امور و وظایف دخالت نمی‌کنند، زیرا میزان همکاری اعضای تیم، موفقیت یک پروژه یا شرکت را تعیین می‌کند”.

زمانی که Shyam شروع به کار کرد، تصور می‌کرد که نظارت و کنترل زیادی مورد نیاز است، اما به سرعت متوجه شد که این کار بطور مستمر قابل پیگیری نیست: “من بیش از حد لاغر شدم و ارتباطم را با کارکنانم از دست دادم. تمام افراد گروه تمرکز خود را از دست دادند و همه چیز به هم ریخته بود”. او دریافت که واگذاری کنترل امور و مقداری خودمختاری به اعضای تیم باعث می‌شود تا بتوان عملکرد آن‌ها را با موفقیت اندازه گیری کرد.

رهبران کسب و کار الهام بخش دیگران هستند، چشم اندازی از آینده دارند، ارتباطات خود را حفظ کرده و برای اطمینان از رشد مستمر شرکت خود، آن را تامین مالی می‌کنند. آن‌ها ماشین ایده پردازی هستند. این خصوصیات لزوما در یک مدیر خوب وجود ندارد. به همین دلیل باید امور اجرایی را به کسانی بسپاریم که در آن عالی عمل می‌کنند.

5. عدم تعیین اهداف بلندمدت

اهداف به شما جهت می‌دهند و باعث می‌شوند تا به طور روزانه خود را در مسیر نگه دارید. با اطمینان از اینکه اهداف شما از نوع SMART هستند، می‌توانید مشخص کنید که به کجا می‌خواهید بروید و سپس مراحل لازم برای دستیابی به هدف را تعیین کنید. این چیزی است که اکثر راهبران کسب و کار آن را می‌دانند و به خوبی اجرا می‌کنند.

اگرچه بیشتر استارتاپ‌ها و شرکت‌های بزرگ، برای سنجش میزان پیشرفت خود، اهداف کوتاه مدت (ماهانه، فصلی، سالانه و شاید هم 2 تا 5 ساله) تعیین می‌کنند، اما اغلب در مشخص کردن اهداف بلندمدت به درستی عمل نمی‌کنند. اگر اهداف بلندمدت به درستی تعیین نشده باشند، ممکن است در مشخص کردن اهداف کوتاه مدت اشتباه کنید!

اهداف بلندمدت در استارتاپ‌ها به دلایل (یا بهانه‌های) چابکی آن‌ها، اغلب نادیده گرفته می‌شوند. اما اگر می‌خواهید سریع حرکت کنید، باید بدانید که مقصد شما کجاست. شما باید قادر باشید تصمیمات سریع و هوشمندانه‌ای بگیرید. و این نیازمند داشتن درک درست از ادامه مسیر است.

در نظر گرفتن یک هدف بزرگ، جسورانه و چالش برانگیز (BHAG)، که برای رسیدن به آن در 10 الی 20 سال آینده تلاش می‌کنید، می‌تواند به شما در این امر کمک کند.

6. راضی نگه داشتن همه مشتریان (سفارشی سازی بیش از حد)

اشتباه دیگری که شرکت‌های با سرعت رشد زیاد معمولا دچار آن می‌شوند، این است که به هیچ یک از درخواست (ویژگی مورد نیاز) مشتریان خود نه نمی‌گویند! در این حالت شما در معرض مسئولیت پذیری بیش از حد و احتمالا برآورده نکردن انتظارات مشتری قرار دارید.

این موضوع همان چیزی است که Gene Caballero، یکی از بنیان گذاران GreenPal (شرکتی که از آن به عنوان “Uber در مراقبت از چمن‌ها” یاد می‌شود) تجربه کرده است: “اشتباهی که ما هنگام رشد درگیر آن شدیم این بود که برای تعیین زمان بندی انجام سفارش، اختیارات بیش از حدی به مشتری دادیم. ما این امکان را برای صاحبخانه‌ها درنظر گرفتیم که بتوانند سفارشات فوری را ثبت کنند، اما این فرصت در اختیار آن‌ها نبود که بتوانند برای هفته بعد یا دو هفته بعد برنامه ریزی کنند. این موضوع برای کارکنان ما (افرادی که برای مراقبت از چمن اعزام می‌شدند) به یک کابوس تبدیل شده بود”.

آن‌ها تصمیم گرفتند که تغییری را در شیوه زمان بندی سفارش اعمال کنند و به این ترتیب صاحبان خانه مجبور به انتخاب یک روند مداوم شدند (به عنوان مثال مراقبت از چمن به صورت ماهانه). این اقدام در نهایت باعث شد خدمات بهتری از سوی شرکت به آن‌ها ارائه شود، زیرا Gene Caballero و کارکنانش می‌دانستند که برای مدت طولانی‌تری با صاحب خانه‌ها تعامل دارند.

Caballero می‌گوید: “این اقدام به ما کمک کرد تا هر سال بیش از 100% رشد کنیم. درآمد پیش بینی شده ما برای سال 2019، حدود 20 میلیون دلار بود”. جمله‌ای که آن‌ها در شرکت خود دارند، می‌تواند برای بسیاری از شرکت‌هایی که در مرحله رشد هستند مفید باشد: “ما به هزاران نفر اجازه دادیم تصمیم بگیرند که میلیون‌ها نفر چه کاری انجام دهند”.

7. تمرکز روی بازاریابی، کمتر از حد لازم یا دیرتر

یکی از بزرگترین و مداوم‌ترین اشتباهاتی که بنیان گذاران استارتاپ‌ها مرتکب آن می‌شوند این است که فکر می‌کنند نیازی به بازاریابی ندارند و مشتریان هدف، آن‌ها را پیدا خواهند کرد. بسیاری از افراد بر این باورند که می‌توانند برای مدت طولانی بدون بازاریابی ادامه دهند و تقریبا همیشه از آن به عنوان آخرین راهکار برای جلب توجه مشتریان استفاده می‌کنند.

اما اگر فکر می‌کنید که می‌توانید به صورت ارگانیک، یک رشد بزرگ و پایدار را رقم بزنید، بسیار ساده لوحانه است. و همانطور که می‌دانید بازاریابی مستقیم و دهان به دهان قابل اندازه گیری نیستند.

واضح است که بهترین نوع بازاریابی برای شما، به کسب و کار و مخاطبان هدف شما بستگی دارد. اما چه از تبلیغات سنتی استفاده کنید و چه بازاریابی آنلاین یا بازاریابی محتوا، شما به معیاری برای اندازه گیری نیاز دارید. این معیار باید یک انتخاب استراتژیک به همراه KPI ها و ROI های واضحی باشد تا به خوبی قابل اندازه گیری باشند.

تمرکز بسیار کم بر روی بازاریابی نیز می‌تواند منجر به استفاده از تنها یک کانال بازاریابی شود. و مانند تجربه  Abi Lokesh از Fracture این کار نیز توصیه نمی‌شود: “یکی از اشتباهات ما هنگام رشد Fracture این بود که تمام تخم مرغ‌ها (پتانسیل‌های رشد) خود را درون یک سبد قرار دادیم. ما سوار بر موجی شده بودیم که به ما در دستیابی به رشد کمک می‌کرد، و ما بدون اینکه از این فرصت برای تنوع بخشیدن به تلاش‌های بازاریابی خود استفاده کنیم، ساده لوحانه فکر می‌کردیم که این موج رشد هرگز پایان نخواهد یافت”.

Lokesh یاد گرفت که “باید تخم مرغ‌های خود را در چندین سبد قرار دهد”:”دیر یا زود یک کانال بازاریابی به اوج خود می‌رسد و از آن پس دیگر بازدهی گذشته را ندارد. منتظر نمانید تا این اتفاق بیفتد، زیرا تا آن زمان خیلی دیر شده است. آگاه باشید که هر تاکتیک رشدی، تاریخ انقضا دارد، از این رو همواره برای یافتن تاکتیک رشد بعدی خود تلاش کنید”.

8. به تعویق انداختن دور بعدی تامین مالی

در مرحله رشد نباید پول شما تمام شود! بنابراین برنامه راهبردی خود را زودتر آماده کنید و زودتر از آنچه که فکر می‌کردید، سرمایه گذاران را تحت تاثیر قرار دهید.

شرکت‌های سرمایه گذاری خطرپذیر که در تامین مالی مراحل ثانویه حضور پیدا می‌کنند، نسبت به سرمایه گذاران اولیه (بذری)، محافظه کارتر هستند. در واقع زمان بیشتری برای جلب توجه آن‌ها و بستن قرارداد نیاز دارید. اما شما برای رشد کسب و کار خود به یک منبع پول سریع نیاز دارید.
– بیشتر بخوانید: رشد بی‌سابقه سرمایه‌گذاری بذری در 10 سال اخیر

اگر نخواهید در درازمدت با سرمایه گذاران شریک شوید یا به صورت استراتژیک به جستجو و یافتن سرمایه توجه نکنید، موضوع یافتن سرمایه تقریبا به یک کار همیشگی برای شما (مدیران عامل) تبدیل می‌شود. این همان مفهومی است که Kim Saxton، پروفسور بازاریابی در کتاب خود با عنوان The Titanic Effect: Successfully Navigating” the Uncertainties that Sink Most Startups” (اثر تایتانیک: گریز موفقیت آمیزی به ابهاماتی که اغلب استارتاپ‌ها را از بین می‌برد) به آن پرداخته است:

رشد به معنای داشتن پول نقد کافی برای سرمایه گذاری در فروش، بازاریابی و افرادی برای پشتیبانی از مشتریان است. اغلب در اویل کار، استارتاپ‌ها به هر منبع مالی علاقه مند هستند. آن‌ها سرمایه گذاران خود را ارزیابی نمی‌کنند. در صورتی که باید با سرمایه گذارانی همکاری کنند که بتواند در دورهای بعدی سرمایه گذاری نیز از طرف آن‌ها تامین مالی شوند. در غیر این صورت، استارتاپ‌ها مجبور به جستجو برای یافتن منابع جدید مالی هستند. اما این فرآیند کند و زمان‌بر است. بنابراین تطبیق دور بعدی تامین مالی با زمانی که برای رشد به پول نقد نیاز دارید، دشوار است“.

جدا از چالش‌هایی که رهبران کسب و کار ممکن است هنگام تحت تاثیر قرار دادن سرمایه گذاران با آن مواجه شوند، تخمین درست میزان هزینه‌های شما در مرحله رشد دشوارتر می‌شود. William Taylor که در حال حاضر در سمت مسئول توسعه شغلی (COD) در MintResume مشغول به کار است، درباره تجربه مدیریت شرکت قبلی خود می‌گوید:

“در ابتدا ما فکر می‌کردیم که نیازی به نیروی کار بیشتر نداریم، زیرا یک تیم آموزش دیده داشتیم که در انجام وظایف مختلف به خوبی عمل می‌کردند. اما سریعا متوجه شدیم که به افراد بیشتری نیاز داریم، زیرا تیم ما بیش از حد کار می‌کرد و با مفاهیم مربوط به مدیریت زمان دست و پنجه نرم می‌کردیم. بنابراین یک تیم جدید استخدام کردیم. اما برای پوشش این هزینه و نوسازی دفتر به مشکل خوردیم. از این رو مجبور به یافتن چندین منبع مالی برای پوشش هزینه‌های خود شدیم”.

تا زمانی که چاه خشک نشود، هرگز با کمبود آب مواجه نخواهید شد. اما اگر تا آخرین لحظه به دنبال تامین مالی باشید، می‌تواند شما را در موقعیت‌های بسیار سخت و استرس‌زایی قرار دهد که منجر به تهدید موجودیت شرکت شما خواهد ‌شد.

9. عدم بهره مندی از زیرساخت‌ مقیاس پذیر

هیچ شرکتی به طور خودکار رشد نمی‌کند، مگر اینکه به شکل هدفمندی برای رشد تنظیم شده باشد. برای حفظ سرعت رشد و استفاده بهینه از شتاب حرکتی شرکت خود، باید زیرساخت‌های مناسبی را در اختیار داشته باشید (سیستم‌ها، رویه‌ها و فضای فیزیکی). برای مثال، انتظار اینکه تعاملات شما به طور طبیعی با رشد شرکت افزایش یابد، تصور غلطی است که بسیاری از بنیان گذاران استارتاپ‌ها درگیر آن هستند.

Lokesh بنیان گذار Fracture نیز متوجه شده است که نباید داشتن تعاملات خوب در مرحله رشد را بدیهی فرض کنید؛ بلکه شما باید روی آن کار کنید: “در طول مرحله رشد سریع، تفسیر نادرست پیام‌ها، نادیده گرفتن نکات کلیدی و ایجاد تصورات غلط بسیار آسان‌تر اتفاق می‌افتد. شما باید روی زیرساخت‌های ارتباطی شرکت خود سرمایه گذاری کنید تا مطمئن شوید که همه چیز سر جای خود قرار دارد”.

زیرساخت فناوری اطلاعات (IT) شما نیز باید به درستی توسعه یابد. این موضوع تنها به معنای وجود سیستم‌های مناسب برای ارتباط و اجرای امور نیست، بلکه سرمایه گذاری در افزودن تعداد آن‌ها را نیز شامل می‌شود. تجربه Deni Ivanov، مدیر عامل Royal Services نیز بیانگر این موضوع است. او اقرار کرد که به اندازه کافی روی زیرساخت‌های آنلاین شرکت‌شان سرمایه گذاری نکرده بودند.

“ما به این موضوع فکر نکرده بودیم که تقریبا برای هر چیزی که با آن کار می‌کنید باید پشتیبان یا بکاپ تهیه کنید. افزودن به تعداد این سیستم‌ها از اهمیت زیادی برای ما برخوردار است. زیرا ما سعی می‌کنیم تمام اطلاعات خود را به صورت آنلاین نگه داریم و همه ارتباطات ما به اشکال مختلفی از طریق اینترنت انجام می‌شود. بنابراین برای زمانی که سیستمی خراب شود یا ایمیلی بی‌دلیل پاک شود، باید پشتیبان و بکاپ داشته باشید. ما این نکته را به سختی یاد گرفتیم”.

10. چابک نبودن

برنامه‌های اقدام راهبردی برای دستیابی به چشم انداز شما مهم هستند، اما نمی‌توان فقط از روی آن‌ها عمل کرد. ممکن است موقعیت‌های پیش‌بینی نشده‌ای رخ دهد، روند بازار تغییر کند یا رقبای قدرتمندی ظاهر شوند. در نتیجه احتمالا در یک نقطه نیاز به تغییر سریع مسیر دارید.

تنها رویکرد ثابت، به ویژه در استارتاپ‌ها و شرکت‌های بزرگ، تغییر و تحول است. اما تنها به دلیل تغییر کردن، تغییر نکنید زیرا اگر همه چیز طبق برنامه پیش نرود، ممکن است از بین بروید!

یک زیرساخت IT قدرتمند و سیستم ارتباطی می‌تواند به شما در طی مسیر کمک زیادی کند. ایجاد تغییرات کوچک، روزانه و تدریجی که با چشم انداز بلند مدت یا BHAG شرکت شما همسو می‌باشد، بهترین راه برای اطمینان از چابکی شرکت‌تان است.

اگر در مسیر رسیدن به دستاوردهای تجاری بزرگ دچار مشکل شدید، بدانید که این مشکل تنها مربوط به شما نیست (صرف نظر از نوع محصول یا خدماتی که ارائه می‌دهید یا صنعتی که در آن فعال هستید).

همیشه به یاد داشته باشید که شرکت‌های دیگری نیز با مشکلی که شما با آن روبرو هستید، درگیر بوده‌اند، بنابراین می‌توانید از ابزارها، استراتژی‌ها و تجاربی که کارآیی خود را قبلا ثابت کرده‌اند استفاده کنید.

منبع: growthinstitute

مترجم: معین رفیعی مهر

دیدگاه کاربران

پیام‌های حاوی کلمات رکیک و توهین آمیز منتشر نخواهد شد