شروع یک کسب و کار میتواند دشوارتر از چیزی باشد که فکر میکنید. متاسفانه بسیاری از از افراد نمیتوانند ایدههای خود را به موفقیت برسانند و به همین دلیل پس از مدتی کسب و کار خود را تعطیل میکنند. اما نکته مهم اینجاست که چه زمانی باید کسب و کار خود را تعطیل کنیم تا بیشتر آسیب نبینیم؟
بله کاملاً درست است. تعطیل کردن کسب و کار میتواند از نظر عاطفی آسیبزا و ویران کننده باشد. در واقع این احساس دردناک در فرد به وجود میآید که باید رویاهای خود را رها کند. تصور کنید که ماهها و سالها تلاش شما در نهایت به بار ننشسته و حالا مجبورید که کسب و کار خود را تعطیل کنید. این حقیقت میتواند دردناکترین لحظات زندگی شما را رقم بزند.
همانطور که بارها شنیدهایم “هر جا جلوی ضرر را بگیری، منفعت است
“. بنابراین اگر بتوانید زودتر از موعد، نشانههایی را پیدا کنید که به شما میگویند کسب و کار شما در حال شکست خوردن است، قطعا میتوانید واکنشهای بهتری نشان دهید. هر چند که علائم و زمان دقیقی را برای این موضوع نمیتوان پیش بینی کرد، اما قطعا نشانههایی وجود دارد!
بیشتر بخوانید: کالبدشکافی شکست استارتاپها
اگر به موفقیت کسب و کارتان شک دارید یا حس میکنید هیچ چیز در کسب و کارتان سرجای خودش نیست، بهتر است به نشانههایی که در ادامه آنها را معرفی میکنیم نگاهی بیاندازید:
1. درآمدی کسب نمیکنید!
هر چند که رسیدن به درآمدهای بالا در سال اول کسب و کار کمی ایدهآلگرایانه بنظر میرسد، اما اگر پس از دو یا سه سال حضور در بازار هنوز نتوانستهاید به درآمد مطلوبی دست پیدا کنید، احتمالاً زمان آن رسیده که کسب و کار خود را تعطیل کنید!
البته میتوانید به اقداماتی مانند گرفتن وام یا جذب سرمایه گذار فکر کنید، اما ممکن است آنها فقط مشکل شما را بزرگتر کنند! زیرا آن پول نیز تمام میشود و در نهایت شما درگیر بدهیهای بیشتری خواهید شد. در این حالت احتمالاً مجبور میشوید که بدهیهای کسب و کارتان را شخصاً بپردازید، اما توصیه میکنیم که زندگی شخصی خود را فدای یک کسب و کار نکنید.
هر چند که پذیرش این موضوع آسان نیست اما یادتان باشد که عدم توانایی در کسب درآمد ثابت، یک نشانه بزرگ برای سقوط کسب و کار است. پس قبل از آنکه دیر شود خود را نجات دهید!
2. به اهداف مورد نظر نمیرسید.
همه افراد وقتی کسب و کار خود را شروع میکنند، اهدافی در سر دارند. اگر تا کنون نتوانستهاید به چیزی که میخواستید برسید، ممکن است زمان تعطیل کردن کسب و کار شما فرا رسیده باشد!
همه ما میدانیم که رسیدن به برخی از اهداف خاص ممکن است بیشتر از چیزی که انتظارش را داریم به طول بیانجامد، اما اگر جایگاه کسب و کار شما با زمانی که آن را استارت زدید تفاوت چندانی ندارد، بهتر است یک بازنگری اساسی در مورد کسب و کارتان داشته باشید.
3. تلاشهای شما جواب نمیدهند!
ایجاد تغییر در بیزینس پلن موضوعی است که تقریباً همه کسب و کارها حداقل یکبار با آن مواجه شدهاند، اما اگر بارها و بارها این کار را انجام دادهاید، ممکن است به این معنی باشد که یک مشکل جدی در بیزینس شما وجود دارد.
به عنوان مثال اگر هر چند ماه یکبار شروع به تست راهکارهای جدید میکنید، اما در عمل هیچ چیزی تغییر نمیکند و نتیجهای نمیگیرید، بهتر است یک بازنگری اساسی در کسب و کارتان داشته باشید.
در این شرایط ممکن است به فکر ایجاد تغییر در محصولات یا خدمات خود باشید، اما اگر مشتری به محصول یا خدمتی که ارائه میدهید علاقمند نباشد، این کار چیزی را عوض نمیکند. در عوض، جلوگیری از ضرر بیشتر و درس گرفتن از این تجربه میتواند سودمندترین اقدام ممکن باشد.
4. بازاریابی شما منجر به فروش نمیشود
پیدا کردن یک استراتژی عالی برای بازاریابی ممکن است زمانبر باشد. حتی برخی اوقات بازار آنقدر سریع تغییر میکند که مدام مجبور به تغییر استراتژی بازاریابی خود میشوید.
با این حال، اگر هیچکدام از استراتژیهای بازاریابی شما منجر به فروش نمیشود، شاید وقت آن رسیده که کسب و کار خود را تعطیل کنید! زیرا ممکن است مشکل از خدمات یا محصولات باشد نه استراتژی بازاریابی.
در واقع مهم نیست که تبلیغات شما چقدر جذاب و فراگیر باشد، اگر مشتری به آنچه ارائه میدهید علاقمند نباشد، تقریباً کاری نمیتوان کرد!
5. رقبای شما گوی سبقت را ربودهاند!
مشاهده جریان مشتریانی که به سمت رقبای شما سرازیر شدهاند، کمی آزاردهنده است. در این حالت بنظر میرسد که آنها با سرعتی ثابت در حال رشد هستند، اما کسب و کار شما همچنان راکد مانده است.
به صورت کلی اگر صنعتی که در آن حضور دارید تحت تسلط رقبای شماست، شاید بهتر باشد که تسلیم شوید!
شاید ناگوار باشد اما واقعیت این است که شرکت آنها بهتر از کسب و کار شماست. البته که عوامل زیادی تاثیرگذار هستند و این موضوع به این معنی نیست که مشکل از شماست. احتمالاً آنها قادر به ارائه پیشنهادهایی به مشتریان هستند که شما نتوانستید ارائه کنید.
فراموش نکنید که جذب مشتریان وفادار به یک برند از جذب سایر مشتریان دشوارتر است. بنابراین در چنین شرایطی ترک زمین بازی بهتر از ماندن در آن است!
6. مشتری دارید، اما فروش ندارید.
اگرمشتریان زیادی دارید، اما در انتهای شب میبینید که فروش چندانی نصیب شما نشده، بدانید که احتمالاً کسب و کار شما درگیر یک بیماری کشنده شده است. در واقع وجود چنین مشکلی به این معنی است که یک نقص جدی در یکی از بخشهای کسب و کار شما وجود دارد.
در هر صورت وقتی کسب و کار شما نمیتواند مقدار سود معینی را برای شما به همراه داشته باشد، میتوان گفت که موفقیت از این کسب و کار کاملاً دور است!
7. مشتری ثابت ندارید.
هر چند که جذب مشتریان جدید اولویت هر کسب و کار است، اما اگر بتوانید مشتریان فعلی خود را حفظ کنید، میتوانید روی یک سود ثابت حساب کنید. در واقع همه کسب و کارها به مشتریان ثابت نیاز دارند تا درآمد خود را ثابت نگه دارند.
ممکن است با استفاده از تبلیغات خاصی بتوانید مشتریان زیادی را به کسب و کارتان جذب کنید، اما اگر این مشتریان تنها هنگام تبلیغات وجود داشته باشند، احتمالاً به این معنی است که نمیتوانید مشتریان خود را حفظ کنید.
دلایل مختلفی برای مشاهده عدم تعهد مشتریان وجود دارد، اما محتملترین دلیل ممکن، عدم نیاز آنها به محصولات یا خدمات شماست.
اگر نمیتوانید مشتریان خود را نگه دارید، شاید وقت آن است که بپذیرید کسب و کار شما موفق نخواهد شد. بنابراین در این مرحله، تعطیل کردن کسب و کار یک گزینه منطقی است.
8. بیشتر از مشتری، به محصول خود اهمیت میدهید!
یکی از سختترین لحظات برای صاحبین کسب و کار لحظهای است که اعتراف میکنند محصول یا خدمت آنها در واقع چیزی نیست که مردم به آن نیاز دارند.
شما به عنوان یک صاحب کسب و کار باید بتوانید بین آنچه که واقعا کاربردی و مفید است و چیزی که میخواهید دیگران برای آن ارزش قائل شوند، تمایز قائل شوید. اکثر کسب و کارها به این دلیل شکست میخورند: آنها چیزی را ارائه میدهند که در واقعیت نیاز افراد نیست.
اگر پس از تلاشهای بسیار هنوز هم به سود مطلوب نرسیدید یا بنظر میرسد که کسی به محصول یا خدمت شما اهمیت نمیدهد، بهتر است کسب و کارتان را تعطیل کنید. هرچند که ممکن است آن را دوست داشته باشید، اما وقتی مشتریان آن را دوست ندارند، یعنی موفقیتی در کار نیست!
9. رسالت کسب و کار شما از بین رفته است.
احتمالاً شما هم مانند سایر صاحبین کسب و کار هنگام شروع کار، یک رویا و چشم اندازی را برای خود متصور شدهاید. در واقع شما این سفر را آغاز کردید تا تصورات خود را به واقعیت تبدیل کنید. اما اگر در میانه راه متوجه شدید که ماموریت شما معنای خود را از دست داده یا راه خود را گم کردهاید، احتمالاً لحظه پایان کسب و کار شما فرا رسیده است.
یکی از بدترین چیزها برای یک کسب و کار این است که صاحب آن، دلیل راهاندازی کسب و کار را فراموش کند. این موضوع ممکن است به این دلیل باشد که با تمرکز کافی شروع به کار نکردید یا با گذشت زمان ارزشهای شما تغییر کردهاند.
به هر دلیلی که این اتفاق افتاده باشد، از دست دادن اشتیاقتان برای کاری که انجام میدهید، یک شرایط بحرانی به حساب میآید. بنابراین اگر خودتان را در چنین شرایطی دیدید، بهتر است قبل از اینکه دچار مشکلات بعدی شوید، زمین بازی را ترک کنید!
10. حال روابط شخصی و کاری شما خوب نیست!
در بسیاری از اوقات، صاحبان کسب و کار همواره استرس این را دارند که کسب و کارشان شکست بخورد. این موضوع میتواند منجر به فرسودگی ذهنی شده و روابط آنها حتی با نزدیکترین افراد زندگیشان را خدشه دار کند.
اگر متوجه شدید که کسب و کار شما در حال آسیب زدن به روابطتان است، بهتر است هر چه زودتر آن را تعطیل کنید! زیرا ارزش زندگی شما بسیار بیشتر از کسب و کاری است که روی آن سرمایه گذاری کردهاید، بنابراین به حاشیه بردن افراد مهم زندگیتان شاید کار درستی نباشد!
همچنین باید دقت داشته باشید که بین زندگی شخصی و کاری شما باید فاصلهای داشته باشد. اگر تداخلی بین آنها احساس میکنید، بهتر است کار خود را عوض کنید.
11. کارمندانتان، شما را ترک میکنند.
یکی از سختترین لحظات برای بسیاری از صاحبان مشاغل، خداحافظی کارمندان کلیدی است. به خصوص آنهایی که از ابتدا با شما همراه بودند.
در حالی که از دست دادن تعدادی از کارمندان در هر مقطع زمانی، امری عادی در یک کسب و کار است، اما اگر متوجه شدید که بسیاری از کارمندانتان دیگر تمایلی به همراهی با شما ندارند و میخواهند شما را ترک کنند، وقت آن است که یک بازنگری اساسی در خودتان و کسب و کارتان داشته باشید.
دلیل این کار ممکن است عدم توجه کافی شما به حقوق و مزایای آنها و یا مشاهده آینده رو به افول شرکت توسط آنهاست. به هر حال بهتر است هنگام خروج آنها، دلایل آنها را بشنوید.
بیشتر بخوانید: 10 نکته مهم برای افزایش انگیزه کارکنان
مهم است بدانید که چنین شرایطی در یک کسب و کار عادی نیست و در واقع یک هشدار بزرگ برای شما به شمار میرود.
12. دیگر خودتان را نمیشناسید!
هر کسب و کاری برای تحقق یک رویا آغاز میشود. در واقع همه صاحبان کسب و کار با شروع بیزینس میخواهند نسخه بهتری از خودشان را بسازند. اما اگر در این مسیر به فردی تبدیل شدهاید که خودتان هم نمیشناسید، بهتر است کار را تعطیل کنید!
البته که کسب و کارتان بیش از هر چیز دیگری به تعهد شما نیاز دارد، اما اگر آنقدر فداکاری کردهاید که دیگر خودتان را نمیشناسید، دست از تلاش بردارید.
13. سلامتیتان در خطر است.
هنگامی که یک کسب و کار در حال سقوط کردن است، صاحبان آن سعی میکنند هر کاری که میتوانند انجام دهند تا همه چیز را سرپا نگه دارند. اما باید این واقعیت را بپذیرید که ارزش سلامتی شما از کسب و کارتان بیشتر است.
در واقع متعهد بودن و سخت تلاش کردن در یک تجارت با پتانسیل بالا و رو به رشد با دست و پا زدن برای سرپا نگه داشتن یک تجارت کاملاً متفاوت است.
همچنین فراموش نکنید که اگر سلامتی شما دچار مشکل شود، احتمالاً کسب و کارتان موفق نخواهد شد (یا حداقل تحت رهبری شما این اتفاق نخواهد افتاد). در کنار آن باید آسیبهای روحی و روانی که ممکن است به اعضای خانوادهتان وارد شود را در نظر بگیرید.
بنابراین چرا خودتان را درگیر چیزی کنید که در اعماق وجودتان به موفقیت آن ایمان ندارید؟
14. دیگر هیجانی برای کارتان ندارید.
داشتن یک کسب و کار باید هیجان انگیزترین لحظات زندگی شما را رقم بزند. اما اگر حس کردید که هنگام به صدا درآمدن آلارم، دیگر تمایلی به بلند شدن از تخت خواب برای رسیدگی به کسب و کارتان را ندارید، بهتر است مسیر دیگری را در زندگی انتخاب کنید.
برای اینکه کسب و کارتان همواره موفق باشد، باید به اندازه روز افتتاحیه آن هیجان داشته باشید. بنابراین اگر حس کردید که تمایل دارید وقت خود را در کار یا جای دیگری سپری کنید، وقت تعطیل کردن کسب و کارتان است.
البته که مدیریت یک کسب و کار اصلا آسان نیست، در واقع این کار میتواند به شدت چالش برانگیز و استرسزا باشد، با این حال باید اشتیاقی درونی از سمت شما وجود داشته باشد تا بتوانید آن را به کارمندان خود انتقال دهید.
در واقع اگر علاقهای از سمت شما وجود نداشته باشد، چطور انتظار دارید کارمندان شما به این کار علاقه داشته باشند؟
15. تصور تعطیل شدن کسب و کارتان به شما آرامش میدهد!
فکر تعطیل کردن کسب و کار احتمالاً باید یک احساس ناخوشایند در شما ایجاد کند. بنابراین اگر با فکر تعطیل شدن کسب و کارتان آرامش میگیرید، چرا این کار را انجام نمیدهید؟
در واقع کسب و کار شما بخشی از خودتان است. اما مدیریت آن گاهی آنقدر باعث ناراحتی شما میشود که دوست دارید به زندگی عادی خود برگردید. پس اگر بارها به چنین احساسی رسیدید، بهتر است تغییری در روند زندگی و کارتان ایجاد کنید.
16. امکان تعطیلی موقت وجود ندارد!
برخی اوقات کسب و کارها به این احتیاج دارند که کمی استراحت کنند و در رویههای خود تجدید نظر کنند. این حالت به Sleep Mode یا حالت خواب مشهور است.
در واقع هدف از این تعطیلی موقت این است که درها را ببندید و پس از اعمال تغییرات مورد نظر، بهتر از قبل وارد میدان تجارت شوید. این شرایط کاملاً عادی است و بسیاری از کسب و کارها از این فرصت استفاده میکنند تا بتوانند خود را دوباره در مسیر اصلی قرار دهند.
اما اگر به دلایل مختلف نمیتوانید حتی برای چند روز کسب و کار خود را به حالت تعلیق درآورید، به این معنی است که دیگر برای انجام این کار دیر شده است! در واقع شما از این فرصت استفاده میکنید تا آسیبهای احتمالی را بررسی کنید اما وقتی فرصت چنین کاری را ندارید، یعنی آسیب قبلاً به کسب و کارتان وارد شده است!
در این حالت بهتر است به جای تعطیلی موقت، به تعطیلی دائم فکر کنید.
سخن آخر
داشتن یک کسب و کار میتواند باارزشترین و هیجان انگیزترین لحظات زندگی شما را رقم بزند. با این وجود، زمانی که هیچ چیزی در کسب و کارتان به درستی پیش نمیرود، ممکن است بدترین شرایط را تجربه کنید.
در این مسیر اگر حس کردید که آرزوی زندگی متفاوتی دارید یا روابط شخصی و کاریتان تحت تاثیر قرار گرفته است، شاید تعطیل کردن کسب و کار یک راه منطقی باشد. در واقع این طبیعت کسب و کار است که چالش برانگیز باشد، اما نه آنقدر که سلامتی و رفاه اعضای خانوادهتان را در خطر بیندازد.
نکات ارائه شده در این مقاله شاخصهای خوبی برای تشخیص زمان تعطیلی کسب و کارتان هستند. اگر چه فکر کردن به این موضوع میتواند آزاردهنده باشد، اما در درازمدت قطعاً به نفع شما خواهد بود.
در نهایت فراموش نکنید که کسب و کار شما بخشی از زندگی شماست، اما نباید به زندگی شما حکومت کند!
نویسنده: معین رفیعی مهر
منبع: medium
درود بر شما بسیار عالی