هر استارتاپی حتی با بهترین ایده، برای اینکه بتواند به اهداف خود دست یابد، نیاز به سرمایه دارد. استارتاپها در آغاز راه، توسط بنیانگذاران، دوستان و خانواده آنها حمایت میشوند. در واقع سرمایه اندک اولیه برای شروع استارتاپ معمولا توسط خود بنیانگذاران و آشنایان آنها تامین میشود. به تدریج با افزایش مشتریان،بنیانگذاران استارتاپ میتوانند قدرت سودآوری، مدل کسب وکار و پتانسیل رشد ایده خود را اثبات کنند و به مرحله ای برسند که سرمایهگذاران متقاعد شوند، روی استارتاپشان سرمایهگذاری کنند. برای آشنایی بیشتر با مفهوم استارتاپ و ویژگی های آن مقاله «نگاهی متفاوت به مفهوم استارتاپ و کارآفرینی» را مطالعه کنید.
روشهای تامین مالی استارتاپها
مهمترین روشهای تامین مالی استارتاپها در نمودار زیر نمایش داده شده است:
هر یک از این روشها، در مرحله خاصی میتواند به کمک کارآفرینان بیاید. اما به طور کلی مرسوم ترین روش تامین مالی که همان وام گرفتن است، در مورد استارتاپها کمتر اتفاق می افتد. چرا که موفقیت استارتاپها با ریسک بالایی همراه است و این عدم قطعیت باعث می شود نه وام دهندگان تمایلی به ارائه وام به استارتاپ ها داشته باشند و نه بنیانگذاران استارتاپ ریسک زندان رفتن به دلیل بدهی بانکی را به جان می خرند. در نتیجه مهمترین روش تامین مالی استارتاپ ها واگذاری سهام است.
استارتاپها در مسیر رشد خود مرحله به مرحله سرمایه موردنیاز را از سرمایه گذاران مختلف جذب کرده و بخشی از سهام خود را در هر مرحله واگذار می کنند. این روند تا زمانی ادامه می یابد که استارتاپ تبدیل به یک شرکت بالغ شده و به وضعیت پایدار برسد.
در تصویر زیر، نمودار رشد استارتاپ و زمان مناسب برای استفاده از هر یک از منابع تامین مالی مشخص شده است.
اما طی کردن این مسیر به این سادگیها هم نیست. معمولا درصد بسیار کوچکی از استارتاپها به موفقیت میرسند. از حدود 6 میلیون استارتاپی که هر ساله در امریکا راه اندازی میشود، فقط حدود 8 هزار استارتاپ از طریق سرمایه گذاری خطر پذیر تأمین مالی میشوند.
جذب سرمایه استارتاپها معمولا به تدریج و طی چند راند یا مرحله اتفاق میافتد. این راندهای جذب سرمایه برای سرمایهگذاران فرصتی فراهم میآورد تا با تامین مالی نقدی در ازای دریافت بخشی از سهام، در یک کسبوکار مستعد رشد سرمایهگذاری کنند. راندهای جذب سرمایه استارتاپها معمولا به صورت سری A، سری B و … نامگذاری میشود. البته هر سری میتواند شامل چند مرحله جذب سرمایه از سرمایهگذاران مختلف باشد. در ادامه هر مرحله از رشد استارتاپ ها به طور مختصر معرفی می گردد:
1) مرحله پیش بذری (بنیانگذاران)
مسیر جذب سرمایه معمولا با سرمایهگذاری خود بنیانگذاران و دوستان و اقوام آنها آغاز میشود. در این مرحله با توجه به اینکه استارتاپ هیچ سابقه و عملکردی از خود به جای نگذاشته، نمیتوان سرمایهگذار را برای مشارکت در کسب وکار متقاعد کرد و لذا معمولا در این مرحله بنیانگذاران از سرمایه شخصی، کمک دوستان و آشنایان، تسهیلات دولتی و یا وام برای شروع کار خود استفاده میکنند. در این مرحله استارتاپها میتوانند از خدمات مشاوره ای و بعضا مالی شتابدهندهها و انکوباتورها استفاده کنند.
2) مرحله بذری (شتابدهندهها و سرمایهگذاران فرشته):
مرحله بذری اولین مرحله جذب سرمایه رسمی استارتاپ میباشد. در این مرحله نیز مانند مرحله قبل ممکن است خود بنیانگذاران یا نزدیکانشان در استارتاپ سرمایهگذاری کنند. برخی شتابدهندهها نیز بعد از اطمینان از پتانسیل استارتاپ، در این مرحله اقدام به سرمایهگذاری مینمایند. اما سرمایهگذارانی که به طور تخصصی در این مرحله ورود میکنند، سرمایهگذاران فرشته هستند.
3) سری A (آغاز رشد)
استارتاپهایی که در مرحله بذری موفق به جذب سرمایه مناسب شده باشند، در صورتی که استراتژی درستی اتخاذ کرده باشند، به نقطه ای میرسند که علاوه بر چشم انداز روشن، شاخصهای عملکرد خوبی نیز از خود به جا گذاشتهاند. اینجا مرحله ای است که سرمایهگذاران خبره میتوانند به استارتاپ اطمینان کنند. سرمایهگذاران خطرپذیر (VCها) ،سرمایهگذاران شرکتی (CVCها) و صندوقهای جسورانه مهمترین سرمایهگذاران سری A هستند.
البته از آنجا که بسیاری از استارتاپها موفق به متقاعد کردن سرمایهگذاران خبره نمیشوند، استفاده از جمعسپاری مالی (Crowdfunding) نیز یکی از روشهای مهم جذب سرمایه در این مرحله است. در جمع سپاری مالی، تعداد زیادی فرد یا شرکت با سرمایههای خرد، اقدام به سرمایهگذاری مشترک در یک استارتاپ مینمایند.
اتفاق مهم دیگری که ممکن است در این راند رخ دهد، خرید استارتاپ توسط هلدینگهای سرمایه گذاری است. همانطور که گفته شد، هلدینگها تمایل دارند مدیریت کسب وکارها را در اختیار بگیرند و به تصاحب بخشی از سهام شرکت اکتفا نمی کنند. از این رو معمولا در مرحله ای که استارتاپ از دره مرگ (مرحله بذری) عبور میکند، اقدام به خرید و تملک استارتاپها میکنند.
4) سری B (توسعه کسب وکار)
در این مرحله استارتاپ به نقطه ای رسیده که مشتریان وفادار و جریان درآمدی ثابتی ایجاد کرده و مدل درآمدی خود را کاملا تثبیت کرده است. حالا زمان توسعه کسبوکار و افزایش مشتریان میباشد. در سری B با افزایش ارزش شرکت، رقم جذب سرمایه نیز افزایش مییابد و لذا از این راند به بعد، تنها سرمایهگذاران تخصصی وارد میشوند. ماهیت سرمایهگذاران در سری B همانند سری A است با این تفاوت که سرمایهگذاران این مرحله با سرمایهگذاری کلان تر به دنبال ریسک کمتری هستند. در این مرحله نیز ممکن است هلدینگهای سرمایه گذاری برای تملک استارتاپ یا خرید سهام مدیریتی پیشقدم شوند.
5) سری C (افزایش مقیاس)
کسبوکارهایی که به سری C جذب سرمایه میرسند، تقریبا موفق شدهاند. در این مرحله ریسک شکست بسیار کمتر شده و استارتاپ به ثبات رسیده است. هدف از جذب سرمایه در سری C، تولید محصولات و خدمات جدید یا ورود به بازارهای جدید است. به عنوان مثال یک استارتاپ تاکسی اینترنتی که در امریکا فعالیت میکند، با جذب سرمایه در سری C، برای ورود به بازار اروپا آماده میشود. همچنین در مواردی سرمایه جذب شده در سری C، صرف خرید و تملک کسب وکارهای جدید میشود. به عنوان مثال خرید روکولند (استارتاپ فروش محصولات سوپرمارکتی) توسط دیجیکالا نمونه تملک یک کسب وکار جدید برای توسعه حوزه فعالیت استارتاپ میباشد. در این مرحله با توجه به کاهش ریسک سرمایهگذاری، علاوه بر سرمایهگذاران خطرپذیر، موسسات مالی، بانکها و سرمایهگذاران سنتی نیز ورود پیدا میکنند. برای بسیاری از استارتاپ ها، سری C آخرین راند جذب سرمایه از سرمایهگذاران خصوصی است. هرچند که برای استارتاپهای خیلی بزرگ مانند اوبر و بایتدنس راندهای جذب سرمایه میتواند تا سری H هم ادامه پیدا کند.
6) مرحله خروج (ورود به بورس/ ادغام و واگذاری)
این مرحله که مرحله خروج نامیده میشود، آخرین مرحله از مراحل جذب سرمایه استارتاپها میباشد. سرمایهگذاران مراحل قبل معمولا در این مرحله سرمایه خود را از شرکت خارج میکنند. استارتاپها برای مرحله خروج یکی از دو استراتژی زیر را انتخاب میکنند:
الف) ورود به بورس و IPO شدن
در این حالت استارتاپها وارد بورس میشوند و سهام آنها به صورت عمومی عرضه میگردد. بدین ترتیب سرمایه ای که توسط سرمایهگذاران اولیه به استارتاپ تزریق شده، در این مرحله با سرمایه ناشی از عرضه عمومی سهام جایگزین شده و سرمایهگذاران میتوانند دارایی خود را از استارتاپ خارج کنند. تا کنون هیچ یک از استارتاپهای ایرانی به این مرحله نرسیدهاند.
ب) ادغام یا واگذاری
استراتژی دیگری که برای مرحله خروج پیش روی استارتاپ هاست، ادغام شدن با یک شرکت بزرگتر و یا واگذاری کل استارتاپ یه یک مجموعه دیگر میباشد. مثال ادغام شدن در استارتاپهای ایران، ادغام آلونک و شیپور میباشد. درواقع آلونک به عنوان استارتاپ در مرحله خروج با شرکت بزرگتر یعنی شیپور ادغام گردید.
نرخ شکست استارتاپ ها در مراحل مختلف
برای آن که تصویر واضح تری از مراحل رشد استارتاپ داشته باشیم، بد نیست به آمار و عملکرد جذب سرمایه استارتاپها نگاهی بیاندازیم. در تصویر زیر مشاهده میکنید که از بین 1119 استارتاپی که در سالهای 2010، 2011 و 2012 موفق به جذب سرمایه شده اند، فقط 12 شرکت یعنی حدود یک درصد استارتاپها به ارزش میلیارد دلاری رسیده اند. همچنین اگر سری C را مرحله موفقیت کامل استارتاپ در نظر بگیریم، تنها 15درصد استارتاپها به موفقیت رسیده اند. و البته باید توجه داشت که مجموعه مورد بررسی، استارتاپهایی هستند که موفق شده اند در مرحله بذری جذب سرمایه کنند. طبیعتا اگر کل استارتاپهای تاسیس شده را در نظر بگیریم، نرخ موفقیت عدد بسیار کمتری خواهد بود.
نکته مهم دیگری که از این آمار به دست میآید، این است که بعد از مرحله بذری، بسیاری از استارتاپها که موفق به جذب سرمایه نشده اند، با واگذاری استارتاپشان توانسته اند خروج موفقی داشته باشند. در این بین نام استارتاپهای بزرگی مثل اینستاگرام نیز به چشم میخورد.
اینفوگرافیک زیر که از سایت CBinsights ترجمه شده، نشان دهنده مراحل رشد 1119 استارتاپ است:
دیدگاه کاربران