خبر تعطیلی یا شکست پروژه کارپینو خبر غیرمنتظرهای نیست. پروژهای که از همان اول یک پروژه شبهدولتی بود. پروژهای برای از میدان بهدر کردن اسنپ و تپسی از بازار جذابی که خودشان آجر به آجر ساخته بودند. شهرداریچیها و سازمان تاکسیرانی تهران وقتی شستشان خبردار شد که سالها چه فرصتهایی را برای تزریق نوآوری به سیستم حملونقل شهری تهران از دست دادهاند؛
بهیکباره به صرافت افتادند که برای بازار حملونقل هوشمند و سفرهای مبتنی بر پلتفرمهای آنلاین نقشهای بکشند. درست در روزهایی که اسنپ و رقیبش تپسی، درحال رشد فزایندهای بودند و رکوردهای تعداد مسافر و تعداد راننده و سفرهای روزانه شهری را جابهجا میکردند، ناگهان خبر رسید که یک پلتفرم اینترنتی راه افتاده که هم مطمئن و امن است و هم ناوگان آن، تاکسیهای مجوزدار سازمان تاکسیرانی است.
رنگوبوی حمایتهای خاص از کارپینو
کارپینو زمانی راه افتاده که بازار حملونقل آنلاین بیشترین جذابیت ممکن را ایجاد کرده بود و در بخش خصوصی علاوه بر اسنپ و تپسی، دینگ و ماکسیم و تعدادی رقبای ریز و درشت دیگر هم درحال توسعه کسبوکار خود بودند.
اما اپلیکیشن نهچندان مزیتدار کارپینو از یکسو، تکیه بر ناوگان فرسوده و سنتی تاکسیرانی از سوی دیگر و مهمتر از همه حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم مدیران شهری از کارپینو، در همان ابتدای کار این گمانهزنیها را قوی کرد که قرار است یک کسبوکار خاص با حمایتهای ویژه و به منظور سهمگیری از بخش خصوصی شکل بگیرد.
بیشترین حمایت از کارپینو هم از سوی علیرضا قنادان، مدیرعامل سازمان تاکسیرانی و محسن پورسیدآقایی مدیرعامل سازمان حملونقل و ترافیک شهرداری تهران صورت میگرفت. کسانی که همزمان پروژه پرداخت خرد در تاکسیها را هم با حساسیت خاصی پیش میبردند و در آن جبهه هم علنا و صراحتا اعلام میکردند، اجازه نخواهند داد پلتفرمهایی چون کافهبازار به موفقیتهای یکتنه برسند و مدام بر این طبل میکوبیدند که ابتدا باید قوانین و مقررات و آزمایشهای مرتبط با پرداخت در تاکسی، از طریق اپلیکیشنهایی که آنها اجازه میدهند انجام شود و بعد بازیگران بخش خصوصی وارد بازار شوند.
استدلالهایی که درنهایت موجب تعطیلی «رسید» شد و کافهبازار رسما اعلام کرد، از این بازار کنار میکشد تا رقبایش که از حمایتهای بنیاد برکت و سازمان تاکسیرانی برخوردار بودند و بهعنوان پروژه پایلوت این شانس را پیدا کرده بودند بدون وجود رقیب یوزر بگیرند، در این بازار باقی بمانند. رقبایی که البته سرنوشتشان بهتر از کارپینو نشد و هنوز نتوانستهاند بازار پرداخت کرایه تاکسی را آنلاین کنند. اما پروژه کارپینو که با تبلیغات گسترده و با هدف برجسته کردن شعار تاکسیهای امن گهگاهی روی اتفاقات و رخدادهای تلخی چون ماجرای تجاوز به یک مسافر اسنپ هم موجسواری میکرد، سرانجام به شکست انجامید.
اسنپ و تپسی ماندند و کارپینو رفت
پروژه کارپینو نشان داد حمایتهای شهرداریچیها و یا هر نهاد دولتی-حاکمیتی از یک کسبوکار که داعیه نوآوری و خصوصیبودن را دارد، نتیجهای جز ناکامی نخواهد داشت. تلاشهای پورسیدآقایی برای تحمیل قوانین و مقررات تاکسیهای شهری به پلتفرمهای اسنپ و تپسی هم درواقع حمایت غیرمستقیمی بود از کارپینو که بهشکلی تابع این قوانین بود؛ مقرراتی که اسنپ بهویژه تاکید داشت آمده تا آنها را که مانع توسعه هوشمند حملونقل شهری است، کنار بزند.
اما مدیران وقت شهرداری اصرار داشتند، حملونقل شهری را تنها باید با متر و معیارهایی که آنها تعیین میکنند توسعه داد و کار را تا تهدید به تعطیلی و بستن تاکسیهای اینترنتی بخش خصوصی هم پیش بردند. عوارضی که اینروزها روی کرایههای اسنپ و تپسی میبینید هم بخشی از میراث شهرداریچیها بود که تاکید داشتند در سازوکار و بیزنس مدل تاکسیهای اینترنتی مداخله کنند.
اما بازی کسبوکار یک بازی بخشنامهای و دستوری نیست، بازی توصیه و رانت در اقتصاد نوآوری شاید بتواند رقبا را زمین بزند اما موجب موفقیت هیچ کسبوکار خودی هم نخواهد شد. بازیای که بهنظر میرسد اینروزها به شکلی دیگر درحال شکلگیری است آنهم در زمین بورس که برای اکوسیستم استارتاپی بهشدت مهم است.
استارتاپها و جذابیت خطرناک بورس
فلسفه سرمایهگذاری خطرپذیر در استارتاپها و هر کسبوکار نوآوری این است که سرمایهگذاران با پیشبینی رشد آن کسبوکار در دورههای اولیه شکلگیریاش، ریسکهای بزرگی را میپذیرند و مبالغ قابل توجهی را روی توسعه این کسبوکارها سرمایهگذاری میکنند.
هدف این سرمایهگذارهای خطرپذیر یا ویسیها هم یک چیز بیشتر نیست: رشد کردن آن استارتاپ و چندبرابر شدن سرمایههای آنها در یک بازه هشت تا ۱۰ساله. یکی از مهمترین و متداولترین راههای بازگشت این سرمایهها هم ورود این کسبوکارها به بورس و جذب پولهای خرد سهامداران عمومی است.
از ابتدای سال ۹۸ که بازار سرمایه ایران یا همان بورس کمکم خیز خود را به سمت رشدی عجیب و تاریخی شروع کرد، استارتاپهای ایرانی هم به فکر افتادند فرصت را برای ورود به این بازار جذاب غنیمت بشمرند. رکوردهای تاریخی ابتدای بهار ۹۹ هم عزمها را بیش از هر زمان دیگری برای ورود استارتاپها به بورس جزم کرد.
اما در این میان عده بسیاری میگفتند که هنوز استارتاپهای ایرانی آماده ورود به بورس نیستند و ورود بدون ضابطه آنها و ناآشنایی سرمایهداران خرد با فضای نوآوری، ممکن است تجربههای ناموفق و تلخی را رقم بزند. از سوی دیگر اما هم کمبود سرمایه در اکوسیستم استارتاپی و هم پایان یافتن صبر برخی سرمایهگذارهای اولیه مانند سرآوا برای رسیدن به سود موردنظرشان از طریق بورس، استارتاپها را در یک تعجیل خطرناک قرار داد.
فشار دولت و مجلس برای ورود استارتاپها به بورس!
کار تا جایی پیش رفت که بازدیدهای دولتیها از فضاهای کاری این شرکتها تبدیل به یک سنت هفتگی شد و مدیران دولتی که در پی جمعکردن نقدینگی از سطح جامعه بودند، تلاش کردند از فرصت استارتاپها هم بهره ببرند.
از سوی دیگر فشارهای رسانهای برای ورود استارتاپها به بورس تا جایی پیش رفت که صحبت از ورود مجلس به بحث بورسیشدن استارتاپها هم به میان آمد و وزیر اقتصاد هم در اظهارنظری عجولانه ددلاین هفته اول مردادماه را برای این کار تعیین کرد که حالا بیش از یکماه است سوخته و کسی هم پاسخ نداده، گیر کار استارتاپها برای ورود به بورس کجاست!
تجربه تعجیل و فشارهای دولتی و رسانهای برای ورود استارتاپها به بورس یادآور دخالتهایی از جنس دیگر در سیر طبیعی اکوسیستم استارتاپی است که روزگاری قرار بود مامن و ماوای جوانان صاحب ایده باشد اما این روزها جولانگاه مدیران دولتی برای اظهارنظر و تعیین تکلیف شده است.فقط تصور کنید که طبق وعده وزیر اقتصاد، کسبوکاری مانند دیجیکالا هفته اول مرداد وارد بورس میشد و در پایان ماه اول حضورش در بورس شاهد ریزش سهامش و متاثر شدن از فضای پرتنش و صف فروش اینروزهای این بازار میشد!
تجربهای تلخ و ناکام از بورسیشدن استارتاپها رقم میخورد که هم فعالان بازار سرمایه را از نمادهای استارتاپی میترساند و هم راه را برای ورود استارتاپهای مستعد دیگر که میخواهند در زمان مناسب و بهموقع به بورس ورود کنند، میبست.حالا هم خبر رسیده مجلس جدید میخواهد برای بورسیشدن استارتاپها کاری کند! گویی هنوز وقت آن نرسیده که یکبار هم که شده دولتیها و دیگر مسئولان حاکمیتی به این نتیجه برسند که دخالتها و نسخهپیچی برای استارتاپها نتیجهای جز خسران برای کسبوکارهای این حوزه و کلیت فضای نوآوری کشور نخواهد داشت.
دیدگاه کاربران