استارتاپ ها برای تامین مالی، بیش از یک بار مسیر جذب سرمایه را طی می کنند. در شروع این مسیر ممکن است یک یا دو سرمایه گذار فرشته شرکت داشته باشند یا مجموعه بزرگی از افراد، استارتاپ را حمایت مالی کنند؛ مانند شتاب دهنده ها یا سرمایهگذاران خطرپذیر دیگر. استارتاپ کمک های مالی از چند میلیون تا چند صد میلیون را برای راه اندازی خود جمع آوری می کند و زمانی که موفقیت آن مشخص شد، دور بعدی جذب سرمایه برای بالا بردن سرعت رشد، شروع می شود.
فرآیند جذب سرمایه توسط استارتاپ ها در واقعیت کمی پیچیده است. برخی از شرکت ها در 2 فاز به تامین مالی خود می پردازند و برخی دیگر از فاز اول صرف نظر کرده و مستقیم وارد فاز دوم جذب سرمایه می شوند. معمولا استارتاپ ها برای موفقیت خود به 3 فاز جذب سرمایه نیاز دارند. در این بخش ما روی فاز دوم جمع آوری کمک های مالی تمرکز می کنیم و نکاتی که لازم است در این مرحله به آنها توجه داشته باشید را توضیح می دهیم.
فشارها
جذب سرمایه کار سختی است و می توان سختی آن را هم مشابه بلند کردن یک وزنه سنگین دانست و هم مثل حل کردن یک پازل پیچیده! سختی جذب سرمایه مانند بلند کردن وزنه ای سنگین است چون در این مسیر قرار است افراد را برای جدا کردن از مقدار زیادی از پولشان متقاعد کنید؛ از طرف دیگر سختی جذب سرمایه مانند سختی حل کردن یک پازل پیچیده است، زیرا این مسیر برای اکثر بنیانگذاران استارتاپ ها مسیری ناشناخته محسوب می شود و نمی دانند چطور باید برای این کار قدم بردارند.
برای بنیانگذاران، رفتار سرمایه گذار مبهم است؛ شاید به این خاطر که از انگیزه سرمایه گذار برای سرمایه گذاری سر در نمی آورند. از طرفی سرمایه گذاران عمدا بنیانگذاران را گمراه می کنند و این دو با هم ترکیب می شود!
فشارهایی که به استارتاپ ها در این مسیر وارد می شود ناشی از فشارهایی است که سرمایه گذاران تجربه می کنند. سرمایه گذاران بین 2 ترس گرفتار هستند:
- ترس از دست دادن سرمایه در استارتاپی که شکست می خورد.
- ترس از دست دادن استارتاپی که خیلی سریع موفق می شود.
همین ترس ها سرمایه گذاری روی استارتاپ ها را جذاب تر می کند. در دنیای استارتاپ ها، موفق ها خیلی سریع رشد می کنند و رشد سریع به سرمایه گذار زمان زیادی برای تصمیم گیری نمی دهد. قطعا سرمایه گذار دوست دارد زمانی که از موفقیت استارتاپی مطمئن شد وارد پروژه آن شود؛ اما آن زمان دیگر خیلی دیر خواهد بود. برای این که بازده سرمایه گذاری روی استارتاپ ها بالا باشد، سرمایه گذاران راهی ندارند جز اینکه روی استارتاپی که هیچ چیزش مشخص نیست، قمار کنند!
کاری که سرمایه گذار ترجیح می دهد انجام دهد، منتظر ماندن است. زمانی که چند ماه از عمر استارتاپ گذشت و اطلاعات قابل توجهی از آن منشتر شد، روی آن سرمایه گذاری می کنند. اما این صبر کردن همیشه هم به نفع آنها تمام نمی شود و ممکن است فرصت های خوب را از دست بدهند. با این حال تمایل دارند تا جایی که می شود صبر کنند و اگر سرمایه گذاران دیگر وارد شدند، آنها هم وارد عمل شوند.
تا زمانی که سرمایه نمی خواهید و سرمایه هم استارتاپ شما را نمی خواهد، به دنبال جذب سرمایه نباشید!
از آنجایی که درصد زیادی از استارتاپ های موفق سرمایه جذب کردند، این تفکر به اشتباه جا افتاده که جذب سرمایه یکی از ویژگی های تعیین کننده و جدانشدنی از استارتاپ است؛ در حالی که این طور نیست.
چیزی که یک ایده یا شرکت را تبدیل به استارتاپ می کند، رشد سریع است. بیشتر شرکت هایی که در موقعیت رشد سریع قرار دارند متوجه می شوند که:
- جذب سرمایه به بالا بردن سرعت رشد آنها کمک می کند.
- پتانسیل رشد استارتاپ آنها باعث می شود روند جذب سرمایه ساده تر شود.
این دو شرط در استارتاپ هایی که به سراغ تامین مالی از منابع خارجی می روند، صادق است. ممکن است استارتاپ به فکر رشد سریع یا جذب سرمایه از منابع خارجی نباشد؛ اگر استارتاپ شما هم جزو یکی از آنهاست به دنبال جمع آوری کمک مالی نباشید.
مورد دیگری که نباید به سراغ جذب سرمایه رفت، زمانی است که بنیانگذاران نمی توانند سرمایه گذار را متقاعد کنند. در این شرایط نه تنها سرمایه گذار روی استارتاپ شما سرمایه گذاری نمی کند، بلکه بلیت خوشنامی خودتان را هم نزد آن سرمایه گذار می سوزانید.
یا در روند جذب سرمایه باشید یا بیخیال آن!
یکی از تجربه های مشترکی که بنیانگذاران دارند این است که با شروع روند جذب سرمایه، هر چیز دیگری متوقف می شود. این مشکل به خاطر زمانی که برای جذب سرمایه می گذارید اتفاق نمی افتد؛ بلکه جذب سرمایه تبدیل به یک ایده بزرگ در ذهن شما می شود که اتفاقات و جنبه های دیگر استارتاپ را می پوشاند.
حواستان باشد که یک استارتاپ نمی تواند برای مدت زمان زیادی این حواس پرتی از موضوع اصلی را تاب بیارود. یک استارتاپ در مراحل اولیه به این دلیل رشد می کند که بنیانگذاران آن را رشد می دهند؛ در نتیجه اگر فکر و ذهن بنیانگذار از موضوع اصلی استارتاپ به جذب سرمایه چرخش کند، رشد به شدت کاهش پیدا می کند.
جذب سرمایه یک عامل حواس پرتی قوی است و نمی توان آن را در کنار سایر امور مربوط به استارتاپ دنبال کرد. بنابراین یا باید در حال جذب سرمایه باشید یا به کل آن را کنار بگذارید. اگر تصمیم گرفتید از منابع خارجی کمک مالی بگیرید، باید تمام توجهتان را روی آن متمرکز کنید تا به سرعت این روند را پیموده و به موضوع اصلی استارتاپ و مدیریت آن بازگردید.
اگر روند جذب سرمایه را شروع نکردید هم می توانید از سرمایه گذار پول بگیرید؛ به شرط آن که نیازی به متقاعد کردن آنها نداشته باشید و حاضر باشند بدون مذاکره روی شما سرمایه گذاری کنند. اما اگر روند جذب سرمایه را شروع نکردید و سرمایه گذار از شما می خواهد برای بررسی استارتاپ یک جلسه حضوری با او بگذارید، بهتر است این کار را نکنید و مودبانه به آنها بگویید که در حال حاضر روی رشد استارتاپ تمرکز کرده اید و زمانی که تصمیم به جذب سرمایه گرفتید، با آنها ملاقات خواهید کرد.
برخی از استارتاپ ها که در فاز 2 جذب سرمایه خوب عمل می کنند، زمانی که از روند جذب سرمایه خارج می شوند، سرمایه گذاران دیگر را تحت فشار می گذارند. با این کار می توان بدون صرف زمان زیادی برای متقاعد کردن سرمایه گذاران بعدی، آنها را به حمایت مالی ترغیب کرد.
آشنایی با سرمایه گذاران
قبل از اینکه بتوانید با سرمایه گذاران صحبت کنید، باید با آنها آشنا شوید. اگر قرار است دمویی از کسب و کارتان را به سرمایه گذاران ارائه دهید، در آن روز با تعدادی از آنها آشنا می شوید. اما بهتر است حتی قبل از روز ارائه استارتاپی، به صورت شخصی با سرمایه گذاران آشنا شده و به آنها معرفی شده باشید.
آیا باید حتما معارفه با سرمایه گذاران داشته باشیم؟! در فاز 2 جذب سرمایه بله. ممکن است برخی از سرمایه گذاران به شما اجازه دهند طرح کسب و کار را برایشان ایمیل کنید؛ این سرمایه گذارها را می توانید از نحوه سازماندهی مراکزشان بشناسید. اما جلسات معارفه با سرمایه گذارها اثربخشی بهتری دارد؛ به خصوص زمانی که توسط یک سرمایه گذار دیگر معرفی شده باشید که به تازگی روی شما سرمایه گذاری کرده است.
بنابراین یکی از بهترین کارها در روند جذب سرمایه و بعد از متقاعد کردن سرمایه گذاران این است که از آنها بخواهید شما را به سرمایه گذار دیگری که برای آنها احترام قائل است، معرفی کنند.
معارفه دیگری که خوب عمل می کند از سوی بنیانگذاران شرکتی است که سرمایه گذار روی آن سرمایه گذاری کرده است. علاوه بر این می توانید از سایر افراد جامعه استارتاپی، از خبرنگاران و وکلا گرفته تا اشخاص مهم دیگر برای معرفی خودتان به سرمایه گذاران کمک بگیرید.
تا زمانی که بله نشنوید، نه شنیده اید!
نظر سرمایه گذاران را «نه» تلقی کنید تا زمانی که موافقت خودشان را صریح و قطعی اعلام کنند. پیش تر هم اشاره کردیم که سرمایه گذاران ترجیح می دهند تا جای ممکن صبر کنند و نحوه انتظار سرمایه گذار برای بنیانگذار خطرناک است.
معمولا بنیانگذاران تا لحظه آخری که سرمایه گذار نه بگوید، روی جذب سرمایه از طرف آنها حساب باز می کنند. برخی از سرمایه گذارها حتی «نه» هم نمی گویند و فقط دیگر به ایمیل های شما جواب نمی دهند! آنها از این راهکار به عنوان یک فرصت آتی استفاده می کنند و اگر خبر سرمایه گذاری روی استارتاپ شما را بشنوند، وانمود می کنند که حواسشان نبوده و همیشه می خواستند در فرصت مناسب روی ایده شما سرمایه گذاری کنند.
صحبت کردن با چند سرمایه گذار با در نظر گرفتن ارزش آنها
وقتی قرار است وارد روند جذب سرمایه شوید، باید به صورت موازی و همزمان با چند سرمایه گذار مذاکره داشته باشید؛ نه این که آنها را به صورت سریالی و پشت سر هم ملاقات کنید. زیرا مذاکره سریالی با سرمایه گذاران، زمان زیادی از شما می گیرد و از طرف دیگر اگر هر بار فقط با یک سرمایه گذار صحبت کنید، آنها فشار وجود سرمایه گذاران دیگر را برای تعجیل در تصمیم گیری احساس نمی کنند.
با این حال حواستان باشد که به همه سرمایه گذارها به یک اندازه توجه نکنید. برخی از سرمایه گذاران چشم اندازهای امیدوار کننده تری دارند و راه حل های بهینه ارائه می دهند. پس اولویت شما هم باید همین سرمایه گذاران امیدوار باشد.
ارزش سرمایه گذار را می توان با یک فرمول ساده سنجید:
چقدر احتمال دارد که یک سرمایه گذار بله بگوید، ضربدر چقدر خوب است اگر این کار را انجام دهد. مثلا اگر یک سرمایه گذار مهم حمایت مالی زیادی می کند، اما متقاعد کردن آن سخت است، ممکن است ارزش آن به اندازه سرمایه گذار دیگری باشد که بودجه کمتری دارد، اما متقاعد کردنش ساده است.
بدانید کجای مسیر جذب سرمایه ایستاده اید
وقتی سرمایه گذاران معمولا مثبت تر از آنچه هستند به نظر می رسند، چگونه باید قضاوتشان کرد؟! به جای گفتار، به اعمالشان توجه کنید.
هر سرمایه گذاری در روند حمایت مالی از استارتاپ ها مسیری دارد که باید از اولین مکالمه تا در اختیار گذاشتن سرمایه پیش رود. شما باید بدانید این مسیر از چه اجزا و موانعی تشکیل شده و استارتاپ شما در کجای این مسیر قرار دارد و با چه سرعتی حرکت می کند.
هرگز بدون اینکه از قدم بعدی مطلع شوید، جلسه ای را ترک نکنید. سرمایه گذاران برای تصمیم گیری به چه چیز بیشتری نیاز دارند؟ آیا نیاز به ملاقات دیگری با شما دارند؟ برای صحبت در مورد چه چیزی؟ و با چه فاصله زمانی؟ آیا سرمایه گذاران باید با شرکای خود صحبت و مشورت داشته باشند؟ انتظار آنها ممکن است چقدر طول بکشد؟
زورگو نباشید، اما بدانید کجای این مسیر ایستاده اید. اگر سرمایه گذاران مبهم هستند یا در برابر پاسخ دادن به چنین سوالاتی مقاومت می کنند، بدترین فرض را در نظر بگیرید. سرمایه گذاری که از استارتاپ شما خوشش آمده باشد، معمولا از صحبت کردن در مورد آنچه که باید بین زمان حال و حمایت مالی اتفاق بیفتد، صحبت می کند. زیرا آنها از قبل نقشه این موضوع را در ذهن خود دارند.
اگر در مذاکره با تجربه هستید، حتما می دانید که چگونه چنین سوالاتی را بپرسید. اما اگر در مذاکره جذب سرمایه تجربه ای ندارید، پیشرو بودن استارتاپ می تواند کار را برای شما ساده تر کند. حتی اگر استارتاپتان پیشرو نیست و نمی دانید چطور با سرمایه گذاران مذاکره کنید، فقط درباره روند حمایت های مالی از آنها بپرسید و از این کار نترسید؛ کاری که لری و سرگئی (بنیانگذاران گوگل) انجام دادند!
اولین سرمایه گذار را متقاعد کنید
مهم ترین تاثیر روی نظر سرمایه گذاران، نظر سرمایه گذاران دیگر در رابطه با شماست. زمانی که اولین سرمایه گذار را متقاعد کردید، مسیر برای جذب سرمایه هموارتر می شود. اما روی دیگر این سکه متقاعد کردن اولین سرمایه گذار است که همچون هفت خوان رستم، سختی های خاص خودش را دارد!
شاید بتوان گفت زمانی که اولین سرمایه گذار حاضر به سرمایه گذاری شود، نیمی از سختی های مسیر جذب سرمایه را طی کردید. در روند جمع آوری سرمایه آنچه به عنوان یک پیشنهاد قابل توجه به حساب می آید بستگی به این دارد که از چه کسی و چقدر باشد. پولی که از خانواده و دوستان جمع آوری می کنید مهم نیست؛ اما اگر مبلغ کوچکی از یک شتاب دهنده یا سرمایه گذار فرشته دریافت کنید، می تواند روند جذب سرمایه را برای شما آسان تر کند.
معامله را به پایان برسانید
تا زمانی که پول در حساب بانکی استارتاپ قرار نگیرد، معامله شما خاتمه نیافته است. بیشتر بنیانگذاران بعد از مذاکره با سرمایه گذاران با خوشحالی جملاتی مثل «موفق شدیم 500 میلیون تومان جمع آوری کنیم» را سر می دهند؛ اما زمانی که حساب بانکی استارتاپ را بررسی می کنیم چیزی در آن وجود ندارد!
یادتان هست که از ترس دو گانه سرمایه گذارها صحبت کردیم؟! ترس از دست دادن پول و از دست دادن موقعیت خوب استارتاپ. این ترس همیشه همراه آنهاست و باعث می شود همیشه در معرض پشیمانی باشند. بعد از پشیمانی هم با بهانه های زیادی رضایت شما را جلب می کنند، اما دیگر سرمایه ای در کار نیست.
حتی یک روز تاخیر در دریافت کمک مالی می تواند شرایط را برای استارتاپ شما بغرنج کند. از کجا مطمئن هستید رقیب بزرگ تر از شما ظاهر نشود یا یکی از بنیانگذاران، استارتاپ را ترک نکند؟! بنابراین اگر سرمایه گذار متعهد به پرداخت کمک مالی شد، در اسرع وقت آن را دریافت کنید. اینکه سرمایه گذار بگوید روی استارتاپ شما سرمایه گذاری می کند باعث به انتها رسیدن مسیر جذب سرمایه نمی شود. زمانی که آنها بله گفتند باید بدانید برنامه زمانی برای دریافت پول چگونه است و مراقب پروسه آن باشید تا این اتفاق بیفتد.
از سرمایه گذارانی که «رهبر» جامعه استارتاپی نیستند، دوری کنید
از آنجایی که دریافت اولین پیشنهاد سرمایه گذاری مشکل بزرگی است، باید آن را در فرمول ارزش سرمایه گذار لحاظ کرده باشید. نه تنها باید احتمال بله گفتن یک سرمایه گذار را تخمین بزنید، بلکه باید این احتمال که او اولین سرمایه گذار باشد را هم در نظر بگیرید.
برخی از سرمایه گذاران هستند که به تصمیم گیری سریع معروف هستند؛ این سرمایه گذارها ارزش زیادی دارند. برعکس، سرمایه گذاری که فقط بعد از سرمایه گذاران دیگر حاضر به حمایت مالی است، در ابتدای مسیر جذب سرمایه ارزش زیادی ندارد. این سرمایه گذاران را می توان به راحتی تشخیص داد. برخی خودشان می گویند تا زمانی که سرمایه گذار دیگری وارد نشده، وارد نمی شوند. برخی هم حاضر به سرمایه گذاری هستند اگر بتوانید X میلیون تومان از سرمایه گذاران دیگر دریافت کنید.
در مرحله اول جذب سرمایه، سرمایه گذاری که رهبر نیست و بعد از سرمایه گذاران دیگر وارد می شود، ارزشی ندارد و نباید زمان را روی آنها هدر داد.
برنامه های متعدد داشته باشید
بسیاری از سرمایه گذاران می پرسند که چقدر قصد جذب سرمایه دارید. این سوال باعث می شود که بنیانگذاران احساس کنند که باید برای جمع آوری پول، مبلغ مشخصی را برنامه ریزی کنند؛ در حالی که نباید اینطور باشد. این اشتباه است که یک برنامه ثابت در یک کار غیر قابل پیش بینی مثل جذب سرمایه داشته باشید. پس چرا سرمایه گذاران این سوال را می پرسند؟!
به همان دلیل که فروشنده در فروشگاه از شما می پرسد چقدر می خواهید برای خرید یک کالا هزینه کنید. اگر قرار باشد یک هدیه بخرید، شاید هیچ برنامه ای برای آن نداشته باشید، همین که یک کالای خوب و ارزان باشد کافی است. فروشنده این سوال را می پرسد نه به این دلیل که قرار است برنامه ای برای خرج کردن مبلغ مشخصی داشته باشید، بلکه آنها بتوانند فقط کالاهایی را به شما نشان دهند که حداکثر بودجهتان را برای خریدشان پرداخت کنید.
در شرایط مشابه وقتی سرمایه گذار از شما می پرسد چقدر قصد افزایش سرمایه دارید، برای این است که بررسی کند آیا برای میزان سرمایه گذاری که دوست دارد انجام دهد، دریافت کننده مناسبی خواهید بود و ارزشش را دارید یا نه. علاوه بر این شما را از نظر جاه طلبی، معقول بودن و برنامه ریزی برای پیشرفت نیز می سنجد.
اگر در جذب سرمایه جادوگر هستید، می توانید مبالغ بالا را بیان کنید! اما معمولا کمتر بنیانگذاری در روند شروع جذب سرمایه از اعداد میلیاردی صحبت می کند. استراتژی درست در جمع آوری سرمایه، داشتن برنامه های متعدد بسته به میزانی است که می توانید جمع آوری کنید. در حالت ایده آل، شما باید بتوانید چنین چیزی بگویید: «ما میتوانیم بدون جمع آوری پول بیشتر هم به سودآوری برسیم، اما با جذب سرمایه چند ده میلیونی، میتوانیم یک یا دو کارمند جدید استخدام کنیم، و اگر چند صد میلیون سرمایه جذب کنیم، میتوانیم یک تیم مهندسی کامل برای رشد استارتاپ داشته باشیم و…»
طرح ها و برنامه های مختلف برای سرمایه گذاران متفاوت، تاثیر متفاوتی دارند. مثلا یک سرمایه گذار فرشته شاید برای کم هزینه ترین برنامه های شما هم راضی به حمایت مالی باشد؛ اما در شرکت های VC به جز صحبت از برنامه های بزرگ، نمی توان برای جذب سرمایه امید داشت.
حداقل سرمایه مورد نیاز را تخمین بزنید
اگرچه هنگام صحبت با انواع سرمایه گذاران می توانید روی برنامه های مختلف تمرکز کنید، اما در کل باید پایین تر از مبلغی که در نظر دارید را برای جذب سرمایه اعلام کنید.
فرض کنید به 500 میلیون تومان سرمایه نیاز دارید؛ اگر در ابتدا برای 250 میلیون تومان تلاش کنید، می توانید مبالغ پایین را به سادگی جذب کرده و نیمی از مسیر را طی کنید. با این کار 2 سیگنال به سرمایه گذاران منتقل می کنید: اول اینکه احساس می کنند شما از نهایت انرژیتان استفاده می کنید و دوم اینکه می دانند باید سریع تر تصمیم بگیرند چون بودجه شما رو به پایان است.
اینکه به جای 500 میلیون تومان، 250 میلیون درخواست کنید، شما را به این عدد محدود نمی کند. وقتی به هدف اولیه خود رسیدید و همچنان سرمایه گذاران دیگر علاقمند به سرمایه گذاری بودند، می توانید روی آنها فکر کنید. این ترفندی است که معمولا استارتاپ هایی که در جذب سرمایه موفق هستند انجام می دهند و در نهایت بیشتر از آنچه که در ابتدا انتظار داشتند، جمع آوری می کنند.
منظورمان از این ترفند دروغگویی نیست؛ بلکه باید توقعات را پایین تر آورد. زیرا هیچ نقطه ضعفی در شروع استارتاپ با اعداد کم وجود ندارد.
اگر می توانید سودآور باشید
اگر طرح کسب و کار شما به گونه ای است که بدون دریافت هیچ سرمایه ای می توانید به سودآوری برسید، موقعیت قوی تری خواهید داشت. در حالت ایده آل باید بتوانید به سرمایه گذار بگویید: «ما با هر مقدار سرمایه ای که داشته باشیم موفق خواهیم شد؛ اما جمع آوری پول سرعت ما را در رسیدن به موفقیت بیشتر می کند.»
شباهت های زیادی بین جذب سرمایه و پیدا کردن یک دوست وجود دارد و این یکی از مهم ترین آنهاست. اگر نا امید به نظر می رسید هیچکس با شما دوست نمی شود و بهترین راه برای نا امید نبودن، نا امید نشدن است! به همین دلیل بهتر است استارتاپ ها هزینه های خودشان را پایین نگه دارند و قبل از آنکه به فکر جذب سرمایه باشند، اگر می توانند به سودآوری برسند.
شاید این جمله متناقض به نظر برسد؛ اما برای اینکه سرمایه جذب کنید باید به جایی برسید که نشان دهید نیازی به آن ندارید!
معمولا استارتاپ ها در دو موقعیت مختلف به سراغ جذب سرمایه می روند. در موقعیت اول زمانی که موسسان به پول نیاز دارند تا استارتاپ را زنده نگه دارند و کارمندان را اخراج نکنند و برای این کار تمام درها را برای پیدا کردن حمایت مالی می کوبند. موقعیت دوم زمانی است که استارتاپ برای رشد سریع تر خود به پول نیاز دارد. اگر در موقعیت دوم هستید، به سراغ جذب سرمایه بروید. زیرا با گذشت زمان، جمع آوری کمک مالی از یک موقعیت قدرتمند بدون اینکه استارتاپ سودآور باشد، دشوارتر می شود.
تعیین سقف برای ارزش گذاری اهمیتی ندارد
زمانی که پول جمع آوری می کنید، سقف ارزش گذاری یا Valuation Cap شما باید چقدر باشد؟! مهم ترین نکته درباره ارزش گذاری ها این است که این معیار آنقدرها هم اهمیت ندارد.
بنیان گذارانی که با سقف ارزش گذاری بالا، حمایت مالی دریافت می کنند معمولا به آن افتخار می کنند؛ چرا که عدد ارزش گذاری، تنها عدد قابل مشاهده در رابطه با یک استارتاپ است. در نتیجه بسیاری از بنیانگذاران برای دریافت سرمایه با سقف ارزش گذاری بالا رقابت می کنند که احمقانه است!
جمع آوری کمک مالی آزمون نیست که یک عدد، تعیین کننده وضعیت استارتاپ باشد؛ آزمون واقعی درآمدی است که استارتاپ کسب می کند. جذب سرمایه فقط وسیله ای برای رسیدن به این هدف است و افتخار کردن به عدد ارزش گذاری استارتاپ مثل افتخار کردن به نمرات دانشگاهی است!
بنابراین تا می توانید روی آزمون واقعی، یعنی موفقیت و سودآوری استارتاپ خودتان تمرکز کنید. در وهله بعدی به دنبال سرمایه گذاران خوب باشید و در آخر به سقف ارزش گذاری اهمیت دهید.
وقتی شروع به جمع آوری سرمایه می کنید، ارزش گذاری اولیه (یا سقف ارزش گذاری) بعد از معامله با اولین سرمایه گذار، تعیین می شود. اگر سود زیادی از این سرمایه گذاری دریافت کردید، می توانید مبلغ سرمایه گذاری را برای افراد بعدی بالاتر ببرید. اما حواستان باشد از جذب سرمایه یک سرمایه گذار بیش از حد مشتاق با قیمتی که قادر به حفظ آن نیستید، اجتناب کنید. از طرف دیگر زمانی که ارزش گذاری استارتاپ پایین تر باشد، سرمایه گذاران راحت تر روی آن سرمایه گذاری می کنند.
برای خواندن ادامه توصیهها در قسمت دوم مقاله کلیک کنید.
دیدگاه کاربران