همان طور که در مطلب قبلی «پیشبینی مالی استارتاپها» گفته شد، رعایت موارد زیر در یک پیشبینی مالی از اهمیت بالایی بالایی برای سرمایهگذاران برخوردار است.
- معقول و معتبر بودن فرضهای پیش بینی مالی
- منطقی بودن جریانهای درآمدی
- جریان نقدینگی مناسب
- شفاف و منطقی بودن هزینهها و متناسب بودن آن با سرمایه مورد نیاز
اما اگر صاحب ایده و یا بنیان گذار یک استارتاپ هستید و به دنبال سرمایهگذار برای ایده و استارتاپ خود بودهاید احتمالا با سوالاتی از سوی سرمایهگذاران مواجه شده اید که IRR و NPV طرح شما چقدر است؟ یا بعضا با این سوال رو برو شدید که سرمایه گذاری در این طرح چه سودی دارد؟
در حوزه مالی، سرمایهگذاران و تحلیلگران از متریکها و شاخصهایی برای بررسی توجیه اقتصادی پروژهها استفاده میکنند که به عنوان سنجههای مالی یا شاخصهای مالی شناخته میشوند. در این نوشتار قصد داریم شما را با برخی از این شاخصها و نحوه محاسبه آنها آشنا کنیم. قبل از معرفی برخی از این پارامترها نیاز است توضیحانی در مورد ارزش زمانی پول و نرخ تنزیل ارائه شود.
ارزش زمانی پول چیست و نرخ تنزیل چگونه تعیین میشود؟
بگذارید با طرح این سوال به سراغ ارزش زمانی پول و نرخ تنزیل سرمایه بریم .
شما از بین دریافت یک میلیون تومن در زمان حال و دریافت همین مقدار در سال آینده کدام را انتخاب میکنید؟
کاملا مشخص است که جواب دریافت یک میلیون تومان همین الآن است. دلیل این انتخاب این است که به خاطر وجود تورم و فرصتهای سرمایهگذاری یک واحد پول در زمان حال ارزش بیشتری نسبت به یک واحد پول در زمان آینده دارد.
مثال بالا را در نظر بگیرید، این بار از میان دریافت یک میلیون تومان امسال و یا دریافت یک میلیون و دویست هزار تومان در سال آینده کدام را انتخاب میکنید؟
جواب این سوال برخلاف سوال قبلی کاملا مشخص نیست و بسته به افراد متفاوت است. در واقع اگر شما فردی باشید که این فرصت را دارد تا با دریافت یک میلیون تومان در زمان حال و سرمایهگذاری آن، مبلغی بیشتر از یک میلیون و دویست هزار تومان در سال آینده داشته باشید. گزینه اول برای شما مناسب تر است.
حالا بگذارید با طرح یک سوال دیگر به سراغ مفهوم نرخ تنزیل برویم، یک میلیون و دویست هزار تومان در سال آینده چقدر برای شما در زمان حال ارزش دارد؟
فرض کنیم ارزش یک میلیون و دویست هزار تومان در سال آینده برای شما برابر با 900 هزار تومان در زمان حال باشد. در این حالت نرخ تنزیل برای شما 30% است.
بنابراین نرخ تنزیل، نرخ بهرهای است که برای تعیین ارزش فعلی جریانات نقدی آتی استفاده میشود. این نرخ متناسب با نرخ تورم و فرصتهای سرمایهگذاری پیشروی سرمایهگذاران و همچنین ریسک سرمایهگذاری متفاوت است.
بگذارید دوباره یک سوال دیگر را مطرح کنیم. فرض کنید شما به عنوان یک کارآفرین قصد راهاندازی یک دلیوری آنلاین غذا را دارید. شما برای جذب سرمایه به آقای الف مراجعه میکنید. آقای الف یک فعال بازار مسکن است و فرصت سرمایهگذاری در بازار مسکن با نرخ بازگشت سالیانه 30% را دارد. شما پیش بینی مالی خود را به آقای الف ارائه میدهید، به نظر شما آقای الف از چه نرخ تنزیلی برای جریانات نقدی شما استفاده خواهد کرد؟
همان طور که بیان شد نرخ تنزیل با فرصتهای سرمایهگذاری پیش روی سرمایهگذار رابطه مستقیم دارد. اما نکته دیگری که در اینجا حائز اهمیت است و به عنوان یک اصل در مباحث مالی مطرح میشود، ارتباط بین بازده و ریسک است. طبق اصل بازده و ریسک، افراد در ازای ریسک بیشتر خواستار کسب بازده بیشتر هستند. بنابراین درست است که آقای الف فرصت سرمایهگذاری در بازار مسکن با نرخ بازگشت سالانه 30% را دارد اما از آنجا که ریسک سرمایهگذاری در بازار مسکن و یک دلیوری آنلاین غذا متفاوت است. بنابراین نرخ تنزیل برای آقای الف بیشتر از 30% خواهد بود.
NPV یا ارزش خالص فعلی
Net Present Value یا ارزش خالص فعلی به تفاوت ارزش فعلی جریانهای ورودی و جریانهای خروجی در یک دوره زمانی مشخص گفته میشود. به بیان ساده تر،NPV با در نظر گرفتن ارزش زمانی پول، برآیند ارزش زمان حال درآمدها و هزینههای دورههای آینده را محاسبه میکند.
Rt: تفاضل جریانهای ورودی و خروجی در دوره t (تفاضل هزینهها و درآمدها در دوره t)
i: نرخ تنزیل سرمایه (Discount rate)
t: شماره دوره سرمایهگذاری
یک NPV مثبت نشان میدهد که ارزش حال حاضر درآمدهای حاصل از یک پروژه در طول یک دوره مشخص بیشتر از ارزش فعلی هزینههای تخمینی آن در آن دوره است و با توجه به انتظارات سرمایهگذاران، پروژه از دید آنان صرفه اقتصادی دارد.
یک مثال از محاسبه NPV
در ادامه سعی داریم با کمک یک مثال نحوه محاسبه NPV را باهم تمرین کنیم.
گام اول: ابتدا تعداد دورههای سرمایهگذاری را محاسبه کنید.
در این مثال قصد داریم NPV یک استارتاپ دلیوری غذا را در یک بازه بازمانی پنج ساله محاسبه کنیم. بازههای زمانی سرمایهگذاری در این پروژه سالانه و تعداد دورههای سرمایهگذاری برابر 5 است.
گام دوم: نرخ تنزیل سرمایه را تعیین کنید.
با توجه به فرصتهای سرمایهگذاری، ریسک سرمایهگذاری و نرخ تورم موجود در بازار ایران، نرخ تنزیل سرمایه برای سرمایهگذار برابر با 50% تعیین میشود.
گام سوم: با استفاده از فرمول NPV ارزش فعلی جریانهای نقدی سالهای آینده را محاسبه کنید.
مطابق جدول زیر ارزش فعلی سود یا زیان استارتاپ را در هر سال محاسبه میکنیم.(اعداد جدول به میلیون تومان است.)
نکته: سال صفر بیان گر زمان حال بوده و شامل هزینههای ملزومات و راه اندازی است.
گام چهارم: ارزش فعلی عددهای فوق را با هم جمع کنید.
در نهایت ارزش فعلی سود(زیان) هر سال را باهم جمع کرده تا ارزش فعلی پروژه را بدست آوریم.
(-500) + (-1333.33) + (-222.22) + 444.44 + 967.90+ 658.44=15.23
چگونه NPV را در اکسل محاسبه کنیم؟
عبارت NPV را در اکسل تایپ کنید و مقادیر سود(زیان) از دوره اول سرمایه گذاری تا دوره آخر را در داخل آن قرار دهید و با سرمایه اولیه(دوره صفر) جمع کنید.
IRR یا نرخ داخلی بازگشت سرمایه
IRR یکی دیگر از متریکهای است که در حوزه مالی و سرمایهگذاری برای تحلیل و بررسی سودآوری یک پروژه استفاده میشود.
IRR نرخ تنزیلی است که از برابر صفر قرار دادن ارزش خالص فعلی جریانهای آینده بدست میآید.
IRR براساس فرمول زیر محاسبه میشود.
Ct: تفاضل جریانهای ورودی و خروجی در دوره t
r: نرخ تنزیل سرمایه
T: شماره دوره سرمایهگذاری
برای محاسبه IRR، ابتدا NPV را برابر صفر قرار میدهیم و با حل معادله مقدار r که نشان دهنده IRR است بدست میآوریم. در واقع در فرمول بالا به دنبال محاسبه این هستیم که که در ازای چه نرخ تنزیلی ارزش خاص فعلی جریانهای ورودی برابر با ارزش خالص جریانهای خروجی است.
به دلیل پیچیدگی های محاسباتی IRR برای محاسبه آن باید از نرم افزارها کمک گرفت.
در صورتی که IRR بیشتر از حداقل نرخ مورد انتظار سرمایه گذار(MARR) باشد، پروژه دارای جذابیت مالی خواهد بود. حداقل نرخ مورد انتظار سرمایهگذار همان نرخ تنزیل در فرمول NPV است که همان طور که گفته شد این نرخ متناسب با نرخ تورم و فرصتهای سرمایهگذاری پیشروی سرمایهگذاران و همچنین ریسک سرمایهگذاری متفاوت است.
سوال: منظور از داخلی در کلمه نرخ داخلی بازگشت سرمایه چیست؟
از آنجا عوامل بیرونی مانند هزینه سرمایه و تورم در محاسبه IRR لحاظ نمیشود، به آن نرخ داخلی بازگشت سرمایه گفته می شود.
چگونه IRR را در اکسل محاسبه کنیم؟
برای محاسبه IRR در اکسل کافی است تا عبارت IRR را تایپ کنید و مقادیر حاصل از سود(زیان) در دوره های سرمایهگذاری را داخل آن قرار دهید.
Period Payback یا دوره بازگشت سرمایه
دوره بازگشت سرمایه به مدت زمانی اشاره دارد که تمام هزینههای صورت گرفته پوشش داده میشود. به بیان ساده تر دوره بازگشت سرمایه زمانی است که سرمایه گذار به نقطه سر به سر سرمایه گذاری خود می رسد.
مطلوبیت یک پروژه ارتباط مستقیمی با دوره بازگشت سرمایه دارد به گونه ای که هرچه مدت دوره بازگشت سرمایه کوتاه تر باشد طرح از جذابیت بیشتری برای سرمایه گذار برخوردار خواهد بود.
اگر هزینه خرید یک ماشین 50 میلیون تومان باشد، و با کار کردن با این ماشین ماهانه 2 میلیون تومان سود بدست بیاوریم، دوره بازگشت سرمایه برای این ماشین 25 ماه خواهد بود.
یکی از مشکلات دوره بازگشت سرمایه در نظر نگرفتن ارزش زمانی پول برخلاف روشهای NPV و IRR است. همین امر موجب شده است که دوره بازگشت سرمایه به تنهایی استفاده نشود و در کنار سایر شاخصها برای ارزیابی طرح ها بکار گرفته شود.
ROI
Return on Investment یا نرخ سرمایه یکی دیگر از شاخصهای مالی است که برای ارزیابی سرمایهگذاری و یا مقایسه بین چند فرصت سرمایهگذاری مورد استفاده قرار میگیرد.
برای محاسبه ROI کافی است تا سودهای حاصل از سرمایهگذاری را بر مقدار سرمایهگذاری صورت گرفته تقسیم کنیم. برای اینکه مقدار ROI به صورت درصد بیان میشود، باید نسبت بدست آمده را در 100 ضرب کنید.
مثالی از محاسبه ROI
کارآفرینی برای راه اندازی کسب و کار خود به سرمایه 1 میلیارد تومانی نیاز دارد و برآورد میشود که در سه سال آتی بتواند سودهایی را طبق جدول زیر کسب کند. شاخص ROI برای این کسب و کار برابر با مقدار زیر خواهد بود.
Burn Rate یا نرخ سوختن سرمایه
rate نرخی است که میزان سرمایهی مصرفی یک شرکت (استارتاپ) تا رسیدن به جریان مالی مثبت را نشان میدهد. این نرخ توسط استارتاپها و سرمایهگذاران برای بررسی کردن مقدار پول ماهانهای که یک استارتاپ تا زمان افزایش درآمدهایش از هزینههایش خرج میکند، بکار گرفته میشود. معمولا به صورت ماهانه اندازه گیری میشود و از تقسیم میزان سرمایه مصرفی تا رسیدن به جریان مالی مثبت تقسیم بر تعداد ماهی که طول میکشد.
به عنوان مثال فرض کنید استارتاپ A که یک استارتاپ فعال در حوزه دلیوری غذا است، پیش بینی میکند در صورت تزریق 3 میلیارد تومان به این استارتاپ پس از 12 ماه میتواند به نقطه سودآوری برسد. در این مثال Burn rate برابر با 250 تومان خواهد بود. که معنای این است که استارتاپ A تا زمان رسیدن به نقطه سودآوری به طور میانگین ماهیانه 250 میلیون تومان خرج میکند.
نویسنده: وحید وفایی | تحلیلگر مالی
دیدگاه کاربران