با چه کسی کار نکنیم تا کارآفرین موفقی باشیم؟

۹۹/۰۴/۵

کارآفرین در کنار نقشی که در ایجاد اشتغال و تحرک اقتصادی دارد، یکی از عناصری است که در شکل‌دهی فرهنگ مناسب کار و توسعه شایسته‌سالاری هم تاثیری کلیدی دارد. موفقیت کارآفرین نه تنها از تعداد مشاغلی که خلق کرده‌، بلکه بابت کیفیتی که وارد بازار کار می‌کند هم سنجیده می‌شود. یادداشتی از مهران امیری، کارشناس […]

کارآفرین در کنار نقشی که در ایجاد اشتغال و تحرک اقتصادی دارد، یکی از عناصری است که در شکل‌دهی فرهنگ مناسب کار و توسعه شایسته‌سالاری هم تاثیری کلیدی دارد. موفقیت کارآفرین نه تنها از تعداد مشاغلی که خلق کرده‌، بلکه بابت کیفیتی که وارد بازار کار می‌کند هم سنجیده می‌شود.

یادداشتی از مهران امیری، کارشناس کسب وکارهای نوپا درباره اینکه کارآفرینان با چه کسانی کار کنند تا بیزنس موفقی داشته باشند

کمتر کارآفرینی است که اهمیت نیروی کار و تاثیر آن در موفقیت کسب‌وکار را نداند، اما در کمال تعجب می‌بینیم، بسیاری از آن‌ها از همین زاویه دچار مشکلات فراوان اجرایی شده و مسیر موفقیت و توسعه خود را مسدود می‌کنند.

انتخاب نادرست نیروهای کار، موجب توزیع نامناسب مسئولیت‌ها، از بین رفتن انگیزه و نشاط کارکنان، محدود شدن توان سازمان و صرف وقت و هزینه برای رفع مشکلات اجرایی می‌شود. در کنار این‌ها سازمانی که به هر دلیل نتواند نیروهای کارآمد را جذب و حفظ کند، فرصت‌های بعدی توسعه و گسترش خود را هم از بین برده.

یکی از مشکلات بزرگ نیروی جوان و آماده به کار فعلی ما، ناسازگاری با نیازهای بازار کار و آموزش‌های ناکافی و نامربوط است. در کنار این‌ها بسیاری از کارآفرینان مسیر مناسبی برای جذب نیروی کار را طی نمی‌کنند، به‌طور معمول وابستگان سببی و نسبی بسته به اینکه در آن زمان چقدر امکان دسترسی به آن‌ها وجود داشته باشد، بهترین فرصت برای انتخاب شدن را دارند.

اگر هرکدام از این افراد یک مدرک دانشگاهی با عناوینی سازگار یا نزدیک به حوزه کاری موردنظر داشته باشند و یک معرف یا به‌اصطلاح پارتی سمج هم پیگیر کارشان شود، فرصت دستیابی به شغل برای آن‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود، این در حالی است که در چنین شرایطی درصد موفقیت کارفرما در یافتن نیروی کار مناسب کمتر و کمتر می‌شود.

شاهد زنده این مدعا را نه تنها در سازمان‌ها و ادارات دولتی، بلکه حتی در تعداد فراوانی از شرکت‌های خصوصی هم می‌توان دید.

انتخاب نادرست نیروهای کار، موجب توزیع نامناسب مسئولیت‌ها، از بین رفتن انگیزه و نشاط کارکنان، محدود شدن توان سازمان و صرف وقت و هزینه برای رفع مشکلات اجرایی می‌شود. در کنار این‌ها سازمانی که به هر دلیل نتواند نیروهای کارآمد را جذب و حفظ کند، فرصت‌های بعدی توسعه و گسترش خود را هم از بین برده.

افراد بی‌تجربه را می‌توان طی دوره‌های آموزشی و کارورزی برای قبول مسئولیت و ارتقا در سازمان آماده کرد، اما افراد کم‌سوادی که تنها حامل و دارنده عنوان و مدرک تحصیلی هستند، نمی‌توانند گزینه مناسبی برای همکاری باشند. از طرفی فرصت‌ها و منابع هر سازمان به‌ویژه در سال‌های اولیه محدود است، بنابراین شناسایی و گزینش افراد متخصص و با سابقه کار قابل‌قبول، ما را از درگیر شدن با بسیاری از مشکلات نجات می‌دهد.

برای کسب‌وکار خود، سرمایه‌ای که صرف می‌کنیم و وقتی که از خودمان، مشتریان و کارکنان‌مان به آن اختصاص می‌دهیم ارزش قائل شده و مسیر شتابان حرکت و رقابت در بازار را با استخدام افراد نامناسب هدر ندهیم. باید بپذیریم که کسب‌وکار برای درآمدزایی است، می‌توان درآمد حاصل از آن را صرف امور خیر و کمک به دیگران کرد، اما در پیشبرد روزمره کسب‌وکار تنها و تنها باید به فکر منافع آن کسب‌وکار باشیم.

از طرفی مسئولیت اجتماعی یک کارآفرین ایجاب می‌کند که با انتخاب هوشمندانه، دقیق، مبتنی بر شایستگی و کاربردی افراد، فرهنگ عمومی را به سمت توجه هرچه بیشتر به شایستگی‌ها و توانمندی افراد سوق داد. کارآفرینانی که در انتخاب همکاران خود این الزامات حداقلی را رعایت نمی‌کنند، نه تنها کسب‌وکار خودشان، بلکه کلیت فضای کار و اشتغال را هم در معرض آسیب‌های بلندمدت و دامنه‌دار قرار می‌دهند.

ایجاد هر کسب‌وکار موفق به طرح و برنامه درست، تامین امکانات و سرمایه مناسب، شناسایی بازار و هدف‌گذاری هوشمندانه احتیاج دارد. اما کارآفرین و البته کارکنان شایسته هستند که همه این‌ها را به موفقیت تبدیل می‌کنند؛ اگر تصمیم داریم کسب‌وکار موفقی داشته باشیم، تنها با افراد شایسته کار کنیم.

دیدگاه کاربران

پیام‌های حاوی کلمات رکیک و توهین آمیز منتشر نخواهد شد